یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“
یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“

♦ لحظه‌ای با خدا ♦


فقط یک پلک‌‌ْ با من باش..

باش‌‌ْ به امید لحظه‌ای که به سوی من آیی..

چه خندان‌‌ْ و چه گریان‌‌ْ ،

که بی‌سبب‌‌ْ همیشه عریان‌‌ْ ،

و خدایی که در این نزدیکی‌ست ،

همیشه‌‌ْ تو را به سوی ِ خود می‌خواند..

باید بخواهی که بشنوی ،

نه با گوش سر ،

که با گوش دل..


یــک لحظـــه بـا تــو بـودنــم کــافــی‌ست

نه به طولانی ِ عـُمر ِ نـوح ِ پیغمبـــر

که به یک دَم‌‌ْ  ز ِ پی ِ بازدمی

نه به ژرفای ِ آب ِ دریایی که موسایش شکافت

که به یک جرعه‌ی آبی ز ِ کف ِ دستانی

نه به ابعــاد ِ طویل ِ دشــت‌و تاکستانی

که به اندازه‌ی یک باغچه‌ی کوچک نقلی حتی

نه به قدّ ِ همه‌ی عالم نادیده و دنیایی دور

که به محدوده‌ی خاکی‌‌ْ که برقصد صنمی

نه به اندیشه‌ی ژرف ُ یــَد ِ طولای همه دانــایـان

که به ناپختگی ِ کودک ِ انسان‌‌ْ شـایـد

نه به پیوستگی ِ دست خلایق که به‌هم مُشت شـَوَد

که به اندازه‌ی برخورد ِ سـَـر‌‌ْ انگشتانی

نه به مقیاس وسیع ِ همه‌ی هستی‌و منظومه‌ی شمسی

که به اندازه‌ی یک دانه‌ی ریـز ِ ارزن‌‌ْ

نه به ژرفـــای همــه اقیـانـوس

که به‌عمـق کم یک برکه‌ی مـُرداب‌‌ْ فقط

نه به اوج پـَر ِ پــرواز ِ عقـابـی بـالــغ

که به سر پنجه‌ی نوپـا که بدنیا آید

نه به سوزانی ِ خورشیدی داغ

که به گرمای ِ دهانی که بگفته‌ست: ”هـآ ‌‌ْ“

نه به سرمای ِ زمستانی‌و کوهی پـُر یخ ‌‌ْ

که به اندازه‌ی یک دانه‌ی برف ‌‌ْ

نه به شیرینی ِ شهدی که تراویده ز کندوی ِ عسل ‌‌ْ

که به اندازه‌ی یک حبه‌ی قندی کوچک

نه به سنگینی ِ اشعار و همه‌ی اوزان‌ها

که به یک دکلمه‌ی ساده‌ی بی‌ضرب‌‌ْ همی

نه به سنگینی ِ سنگی‌‌ْ که نشان ِ نزدن ‌‌ْ

که به بی‌وزنی ِ یک گـَرد و غبار ِ سر ِ یک دانه‌ی ماش‌‌ْ

نه به مستانگیُ عیش ُ شرابی کهنـه

که به یک ذکـر‌‌ْ و آرامش ِ دل‌‌ْ در پی ِ آن‌‌ْ


♦[ دل آرام گـیــــــرد به یـــــاد خـــــدا ]♦


___.-._:-:_ ‌سهیل‌ _:-:_.-.___



” نوک ِ انگشتان ِمن پَر دارد ؛ نوشتن‌‌ْ آدم را از زمین جدا می‌کند.“

نظرات 55 + ارسال نظر
reyhan چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 21:27 http://cherthireyhoon.blogsky.com/

من در ایـــن نقطــــه ی دور
در بلاتکلیفــــی
در کـش و قـوس خیالـــی جانــکاه
به افـــق چشــــم بدوزم تـا کـی ؟؟؟

• تـا خــــــدا

reyhan چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 21:34 http://cherthireyhoon.blogsky.com/

باید بازیگر شوم ،


آرامش را بازی کنم …


باز باید خنده را به زور بر لبهایم بنشانم …


باز باید مواظب اشک هایم باشم …

باز همان تظاهر همیشگی : ” خوبم …

mobina چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 21:36 http://www.niayesh-ghasedak.blogfa.com

دلم برای یک نفر تنگ است....

نه میدانم نامش چیست...

و نه میدانم چه می کند...

حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم....

رنگ موهایش را نمی دانم....

لبخندش را هم ندیده ام....

فقط میدانم که باید باشد و

نیست......!
خوگشل بود..!

♦ میسی..

reyhan چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 21:36 http://cherthireyhoon.blogsky.com/

ﺷﺪﻩ ﺟﻮﺭﯼ ﺗﻮﻭ ﺷﺐ ﺑﻤﻮﻧﯽ ﺑﺨﺎﯼ ﻫﻤﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺘﻮ ﺑﺪﯼ ﺭﻭﺯ ﺷﻪ؟

ﺑﻘﺪﺭﯼ ﺑﺘﺮﺳﯽ ﺍﺯ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﮐﺎﺵ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺷﻪ؟

ﺷﺪﻩ ﺩﺳﺘﺎﯼ ﺧﺎﻟﯿﺘﻮ ﻭﺍﮐﻨﯽ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺗﻮ ﻣﺸﺘﺘﻪ؟

ﻭﺍﺳﻪ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺗﮑﯿﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺨﺎﯼ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﺍﺕ ﻓﻘﻂ ﭘﺸﺘﺘﻪ؟

ﺷﺪﻩ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﻭ ﺩﺭﺑﯿﺎﺭﻩ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﺍﺗﻮ ﻣﯽ ﺳﺎﺧﺖ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﺵ؟

ﯾﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎﺕ ﮐﻨﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﺧﻮﺍﻫﺶ ﮐﻨﯽ ﺯﻭﺩﺑﺎﺵ!

♦ خیلی شرمنده‌ی اون‌هایی هستیم که همیشه بهشون گفتیم، درست میشه... اما نشد...

..

مصطفی چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 22:26 http://mostafa2763.blogfa.com

فـکـر کـردی چـی نـنـه؟؟؟

کـسـی از مـردن مـا نـاراحـت مـیـشـه؟؟؟

نـه نـنـه سـه دفـه کـه آفـتـاب بـیـفـتـه لـب ایـن دیـفـال و سـه دفـه کـه اذون مـغـرب و بـگـن، هـمـه یـادشـون مـیـره مـا



کـی بـودیـم و واسه چـی مـردیـم... هـمـون جـوری کـه مـا یـادمـون رفـتـه…

در ادامه اش باید اضافه کنم:

♦ ماچت کنم؟ ماچت کنم ؟ ماچت میکنماآآ ؟

mobina چهارشنبه 17 مهر 1392 ساعت 23:16 http://www.niayesh-ghasedak.blogfa.com

من چرا دل بستم...؟
دردم این نیست که او عاشق نیست!
دردم این نیست که معشوق من از عشق تهی است!
دردم این است که با دیدن این سردی ها، من چرا دل بستم...؟

در سخت‌ترین شب‌ها، تنهایی...
با سخت‌ترین آدم‌ها،
و کوچک‌ترین حرف‌ها، می‌رنجی...
و میان دست‌های حقیرشان، گرمای محبت را می‌جویی...
که انسان زنده است به امیدی، که مسخی او را دریابد، تا از کالبد خویش در آید و آواز آزادی سر دهد..

"سهیل"

مژگان پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 09:01 http://banoye-ordibehesht.blogsky.com/

همه شعرت یه طرف
جمله تو کادر گل سرخی هم یه طرف
خیلی حرف داره ها
(خدایا از من بگیر هر آنچه را که تو را از من می گیرد)
دعای سنگینیه ....

سلامممم و علیک یادم نرفتا
انشالله که خوب و خوشید برادر؟
اگه هم... نه . من دعا میکنم که همیشه خوب باشی

خدافظی سهیل

♦ آره ؛ دعای پـُـری‌ـه.. یه حس نزدیکی ِ بیشتری به آدم میده وقتی به خدا، این جمله رو می‌گم..



سلام‌سلام..

من این روزا یه حال دیگه‌ای دارم ،
همیشه هیچ‌وقت اینطور نبودم ؛
همیشه نیمه‌ی خالی‌رو می‌دیدم ،
به فکر نیمه‌های پـُـر نبودم ؛

خدافظی‌مژگانی

زهره سادات پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 17:12 http://mahfele-khial.blogsky.com

سلام داداش خوب
به روزم
مرسی از متن زیباتون
شاد باشید

♦ سلام خواهری..

ممنونم که به من سر زدین و دعوتم کردین به وبلاگتون..

روزگارت خوش

mobina پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 21:06 http://www.niayesh-ghasedak.blogfa.com

هر چه شد روز ها گذشتند، هرچه شد دل ها شکستند...
من شکستم، او شکاند...
زخم شد دامنه ی دوستی ها...
خاطره شد پیمانمان...
شمع شد، آب گشت... سوزاند قلبم را!

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت.

تنها پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 23:36 http://AzadeeMan.blogfa.com

زبان مشترکی داریم
با این همه
یکدیگر را نمی فهمیم
ما
باید
مثل غارنشین ها
تنها به علامت دست های مان
اکتفا می کردیم
آن وقت شاید هیچ سوء تفاهمی
میانمان جدایی نمی انداخت

روزی که کمترین سرود ،
بوسه است !
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست !
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند .
قفل ،
افسانه یی ست !
و قلب ،
برای زندگی بس است !

تنها پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 23:37 http://AzadeeMan.blogfa.com

مــن بی تو بودن را…
با پرنده هایِ ایوان… با دو خط شعرِ شاملو…
با ابرهایِ نمناکِ آسمان…
با غزلی از حافظ -به همین سادگی- به سر میکنم. . .

♦ قربون شاملو گفتن ـت..

تنها پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 23:39 http://AzadeeMan.blogfa.com

من فرزندی به دنیا نخواهم آورد
بگذار منقرض شود نسلِ غمگین چشمانمان
نسلِ دل بستن های یواشکی
نسلِ خیسِ گونه هایمان
بگذار منقرض شود این دردهای سر به فلک کشیده مان
و این دل های شکسته مان !

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است ،

تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی .

تنها پنج‌شنبه 18 مهر 1392 ساعت 23:43 http://AzadeeMan.blogfa.com

سلامی از دلی تنها
دلی آکنده از غمها
گهی بی بار
گهی بی یار
گهی از زندگی بیزار
گهی خندان
گهی گریان
گهی رنجیده از یاران
سلام ای بهتر از باران..... دنیا به کامه مرد جوان ؟؟؟؟
این متن واقعا زیبا بود مرد جوان ...بسی لذت بردمی اقا سهیل ... همیشه موفق باشید و خندان
بدرود

♦ سلامت باشی.....

شادی جمعه 19 مهر 1392 ساعت 00:54 http://shadi-shadi.blogsky.com

گـــــــاهی عمـــــر تلفـــ میشـــود ؛
به پای یک احســــــــــاس . . .
گاهی احســــــــاس تلفــــ میشـــود ؛
به پای عمــــــــر. . .
و چه عذابــــی میکشد ،
کسی که
هم عمـــــرش تلفـــــ میشود ؛
هم احســــــــــاسش . . .


خوشبحالت سهیلی که از زمین جدا میشی
واقعـــــآ که نوشتن آدم رو از زمین بلند میکنه
عالـــــــــــــــی بود چون همیشه

♦ بسیـــار از متــن زیبـــایی که گذاشتین ممنونم..

و اینکه هزاران ، تقدیم به احساس پاک و نگاه مهربونتون که انـــرژی ِ مثــ+ـبــتــــ ِ بخــــــــــــدا..

بخاطر تو جمعه 19 مهر 1392 ساعت 04:38 http://bekhater2.blogfa.com

بازی روزگار را نمی فهمم!

تو او را دوست می داری...

او دیگری را...

دیگری تو را...

و اینگونه همه ی ما تنهاییم!


اپم..................

♦ ممنون..

الآن میام

تنها جمعه 19 مهر 1392 ساعت 11:43 http://AzadeeMan.blogfa.com

در زندگی انسان سه راه دارد:
راه اول از اندیشه می‌گذرد،این والاترین راه است.
راه دوم از تقلید می‌گذرد، این آسان‌ترین راه است.
و راه سوم از تجربه می‌گذرد، این تلخ‌ترین راه است.

♦ چقدر پندآموز و زیبا..

ممنون ممنون ممنون |راه اول به نظر ما بهتره |

تنها جمعه 19 مهر 1392 ساعت 12:05 http://AzadeeMan.blogfa.com

معشوقه ای پیدا کرده ام
به نام روزگار . . .
این روزها مرا درآغوش خویش
سخت به بازی گرفته است !





علی پاشایی جمعه 19 مهر 1392 ساعت 12:16 http://notions.blogsky.com

به تماشای وبتونم اومدیم
متنات عکسای قشنگی داره ولی از بس بلنده حوصله نداشتم بخونم ولی کلا باهات حال کردم

♦ خوشحـالـم کردی علی جـــان..

و اینکه خیلی رُک نظرتو گفتی ؛ بی نقاب !

ممنونم..

مرضیه جمعه 19 مهر 1392 ساعت 16:35 http://biitafavot.blogfa.com

اورین اورین چه زیبا بود

زندگی چون پیچک است ،
انتهایش می رسد پیش خدا..


♦ خدایا به من بیاموز تنها از تو بخواهم ♦

مرضیه جمعه 19 مهر 1392 ساعت 16:43 http://biitafavot.blogfa.com

[:S007

مرضیه جمعه 19 مهر 1392 ساعت 16:56 http://biitafavot.blogfa.com

ممنونم

خواهش میکنم..

خواهرـمی.

مرضیه جمعه 19 مهر 1392 ساعت 17:07 http://biitafavot.blogfa.com

باشه

Areta جمعه 19 مهر 1392 ساعت 18:31 http://niayesh-ghasedak.blogfa.com

خدایا …!
گاهی که دلم از این و آن و زمین و زمان می گیــرد ،
نگاهم را به سوی تو و آسمـان می گیرم ،
و آنـقـدر با تــو درد دل می کنـم ،
تا کم کم چشـــــــــم هایم با ابـرهای بارانیت همراهی می کنند
و قلبـــم سبک می شود آنــوقــت تو می آیی و تــــــمـــــــــام فضای دلـم را پر می کنی
و مـــــن دیـــــــگــــر آرام می شــــــوم
و احساس می کنم هیچ چیز نمی تواند مرا از پای دربیـاورد !
چون تو را در قلبــــــــــــــم دارم …

تنها جمعه 19 مهر 1392 ساعت 20:54 http://AzadeeMan.blogfa.com

در تلاطم سرخ وجودم
جایی میان صفر و یک
- تا غرق نشوم -
دست و پا می زنم
داغ داغم ...
- حرارت نفس هایم می گوید
پاک پاک ...
- عطر تنم می گوید
رو به شمال دارم
به استجابت آرامش
فرهنگ را هم زده و دوغ می کنم
دلم نرمی تن دریا را می خواهد
دریا ...
و چه وحشی ام امشب ...
ذهنم بیش
چشمان شیطان را می بوسم
روی لبانش با خون چرکیده ی ناخنم ، ترانه ی آتش می نویسم:
" من به تو نیاز دارم
ای من
بیش از این باش که هستم
ای من..."

تنها جمعه 19 مهر 1392 ساعت 20:55 http://AzadeeMan.blogfa.com

چــِــقــَـدر بـــــآیــَـد بــُــگـــَـذَرَد ؟؟؟

تـــــآ مــَـنــــ

دَر مـــُـــرورِ خــــآطــِــرآتــَـــمـــ

وَقـــــتــیـــــ اَز کــِــنــارِ تــُــو رَد مــــیـــ شـــَــوَمــــ .

تــَــنــَـمــــ نــَـــلــَـــرزَد …

بــــُـــغـــضــَــمــــ نــَــگـــــیــرَد ….
..............
چقدددددددددر ؟؟؟؟؟؟؟

تنها جمعه 19 مهر 1392 ساعت 20:56 http://AzadeeMan.blogfa.com

فقط با سایه ی خودم خوب میتوانم حرف بزنم ،
اوست که مرا وادار به حرف زدن می کند ،
فقط او میتواند مرا بشناسد ، او حتماً می فهمد ...
می خواهم عصاره
نه ، شراب تلخ زندگی خودم را چکه چکه در گلوی خشک سایه ام چکانیده
به او بگویم:

" ایــن زنـــــدگــــی ِ مـن اســت !

صــــــــــادق هدایتـــــــــــــ

شادی شنبه 20 مهر 1392 ساعت 10:38 http://shadi-shadi.blogsky.com

اولین غم من......



آخرین نگاش بود.....

شادی شنبه 20 مهر 1392 ساعت 11:13 http://shadi-shadi.blogsky.com

تو روزگار رفته ببین چی سهم ما شد

از عاشقی تباهی

از زندگی مصیبت

از دوستی شکستو

از سادگی خیانت . . .

شادی شنبه 20 مهر 1392 ساعت 12:17 http://shadi-shadi.blogsky.com

گاهــــی …
به دلت شک کن
ع
ش
ق
شایــــد
یک شــــایعه باشد !

افسانه شنبه 20 مهر 1392 ساعت 18:48 http://gtale.blogsky.com/

هرگز به ماندنت اعتماد نکردم

اما هر چه می روی

نزدیکتر می شوی

درست جایی که

خاطره ها قد می کشند

باور کن

خاطره ماندنی ست.

♦ ممنونم بانو..

________________________________________________

TALE :

اگر :
سکــــوت ...

رســا تــرین فــریــاد یک " زن " است ...

وقتی سکوت میکند ...

وقتی بحث نمیکند ...

وقتی برای به کرسی نشاندن عقایدش تلاش نمیکند ...

باید بــفــهــمیم ...!!!

که واقعــاً آسیب دیده است ....
سکوت مرد را چگونه
باید بــفــهــمیم ...!!!

پاسخ ـت:
مرد وقتی سکوت می کند به غار تنهایی اش پناه می برد چون نیاز دارد خودش را بیابد می اندیشد اندیشه ای سنگین بر دهنش حاکم می شود چون می خواهد دیگر اشتباهش دوباره تکرار نشود

مرد تمام جواب هایش را با سکوت و در غار تنهایی اش می یابد
مرد احتیاج دارد که به مسأله خود بیندیشد و راه حلی منطقی برای آن بیابد.

دریــ...ــا شنبه 20 مهر 1392 ساعت 19:00 http://darya1300.blogfa.com/

[گل] کار مده نفس تبه کار را

در صف گل جا مده این خار را

کشته نکودار که موش هوی

خورده بسی خوشه و خروار را

چرخ و زمین بندهٔ تدبیر تست

بنده مشو درهم و دینار را

همسر پرهیز نگردد طمع

با هنر انباز مکن عار را

ای که شدی تاجر بازار وقت

بنگر و بشناس خریدار را

چرخ بدانست که کار تو چیست

دید چو در دست تو افزار را

بار وبال است تن بی تمیز

روح چرا می‌کشد این بار را

کم دهدت گیتی بسیاردان

به که بسنجی کم و بسیار را

تا نزند راهروی را بپای

به که بکوبند سر مار را

خیره نوشت آنچه نوشت اهرمن

پاره کن این دفتر و طومار را

هیچ خردمند نپرسد ز مست

مصلحت مردم هشیار را

روح گرفتار و بفکر فرار

فکر همین است گرفتار را

آینهٔ تست دل تابناک

بستر از این آینه زنگار را

دزد بر این خانه از آنرو گذشت

تا بشناسد در و دیوار را

چرخ یکی دفتر کردارهاست

پیشه مکن بیهده کردار را

دست هنر چید، نه دست هوس

میوهٔ این شاخ نگونسار را

رو گهری جوی که وقت فروش

خیره کند مردم بازار را

در همه جا راه تو هموار نیست

مست مپوی این ره هموار را [گل]

♦ هزار باریک الله..

آیینه شبنم شنبه 20 مهر 1392 ساعت 22:39 http://ayineyeshabnam.blogsky.com

الهی به زیبایی سادگی به والایی اوج افتادگی
رهایم مکن جز به بند غمت
اسیرم مکن جز به آزادگی
قیصر امین پور

آیینه شبنم شنبه 20 مهر 1392 ساعت 22:41 http://ayineyeshabnam.blogsky.com

چنان لطف او شامل هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است
چنان کار هرکس به هم ساخته
که گویا به غیری نپرداخته
سعدی

♦ سپاس

دریــ...ــا یکشنبه 21 مهر 1392 ساعت 14:26 http://darya1300.blogfa.com/

[گل] روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد
و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت
روزی که کمترین سرود
بوسه است
و هر انسان
برای هر انسان
برادری ست
روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند
قفل
افسانه ای است
و قلب
برای زندگی بس است...



شاملو [گل]

ممنونم..

البته همونگونه که میدانیم، شاعر در ادامه می افزاید...

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است
تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.
روزی که آهنگ هر حرف زندگی است
تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه نبرم.
روزی که هر لب ترانه‌ای است
تا کمترین سرود بوسه باشد.
روزی که تو بیایی
برای همیشه بیایی
و مهربانی با زیبایی یکسان شود.
روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم ...
و من آن روز را انتظار می‌کشم
حتی روزی که دیگر نباشم.

دریــ...ــا یکشنبه 21 مهر 1392 ساعت 19:46 http://darya1300.blogfa.com/

[گل] من و تیر چراغ برق دردمان یکی است . . .

شب که می شود ، سرمان تاریک ، دلمان پر نور . . .

صبح که می شود ، سرمان سنگین ، دلمان خاموش . . . [گل]

رُخی گرمای ِ دستانی طلب دارد
سری از درد می‌نالد
دلی رنجور می‌بارد
و چشمی آنسوی ِ دریای ِ توفانی
نگاهی ژرف می‌خواهد ...
سهیلی دورتر
نوری به رُخ دارد
که از مستانه‌ی چشمی چراغی گرم می‌سازد ...

سهیل ← فی البداهه ؛ هم اکنون → سهیل

اشکان یکشنبه 21 مهر 1392 ساعت 20:28 http://ashkanmad.blogfa.com/

وقتی



وقتــــــی "رفتــــــی" تا آخــــــر "بــــــرو" . . . .


وقتــــــی "مانــــــدی" تا آخــــر "بمــــان" . . . .


ایــــــن تــــــن.....خستــــــه ســــــت !


از نیــــــمه رفــــــتن ها


از نیــــــمه مانـــــدن ها

اشکان یکشنبه 21 مهر 1392 ساعت 20:29 http://ashkanmad.blogfa.com/

انگار قرار نیست با تو بی حساب شوم...
سالهاست که رفته ای اما...
هنوز هم اشکهایم دارند حساب “دیدنت” را
با چشم هایم صاف می کنند...

تنها یکشنبه 21 مهر 1392 ساعت 21:27 http://AzadeeMan.blogfa.com

لعنـَتـــــ بــه همــه ی قــانــون هــای دُنیــا کــــه در آن شکستــنِ دِل…
پیگـــردِ قــانــونـی نـَـدارَد!…

تنها یکشنبه 21 مهر 1392 ساعت 21:28 http://AzadeeMan.blogfa.com

آن زمان که مشق پرواز میکردیم
خاطرم نیست
به آسمان چندم ، می بایست سفر کنیم
اما…
خوب یادم هست که…
قرار بود
همیشه،
با هم پرواز کنیم.
جواد سماستی

♦ بسیار زیبا ♦

تنها یکشنبه 21 مهر 1392 ساعت 21:28 http://AzadeeMan.blogfa.com

برای خیانت هزار راه هست
اما….!
هیچکدام به اندازه تظاهر به دوست داشتن کثیف نیست
.
.
.
لعنت به این تظاهر ها

لعنت‌‌ْ به افسون ِ شب‌‌ْ ...

مرضیه یکشنبه 21 مهر 1392 ساعت 21:54 http://biitafavot.blogfa.com

بابت اون کامنت هایی که گذاشتی
مــــــــمــــــــــنـــــــــونــــــــــــم

اصلاً قابلی نداشت ♦

دریــ...ــا دوشنبه 22 مهر 1392 ساعت 01:22 http://darya1300.blogfa.com/

[گل] پاییز تنها فصلیه که از همون اولین روزش خودشو نشون می ده !

کاش همه انسانها مثل پاییز باشن .

تا از همون روز اول رنگ و روی اصلیشون رو نشون بدن [گل]

دریــ...ــا دوشنبه 22 مهر 1392 ساعت 12:44 http://darya1300.blogfa.com/

می روم اما بدان یک سنگ هم خواهد شکست

آنچـــــنان که تارو پود قلب من از هــــم گسست

می روم با زخم هـــــایی مانده از یک سال سرد

آن همه برفی که آمـــــد آشـــــــیانم را شکست

می روم اما نگویــــــــی بی وفــــــا بود و نمــــاند

از هجوم سایه هــــا دیگر نگــــــاهم خسته است

راســــــتی : یادت بمــــــــاند از گـناه چشم تو

تاول غــــــربت به روی باغ احســــــاسم نشست

طـــــــرح ویران کـــردنم اما عجیب و ســــــاده بود

روی جلد خاطــــراتم دست طوفــــــان نقش بست

خیلی زیبا و پُرمعنا بود ؛ ممنــــــــونم..

دریــ...ــا دوشنبه 22 مهر 1392 ساعت 17:15 http://darya1300.blogfa.com/

[گل] این مثنوی حدیث پریشانی من است
بشنو که سوگنامه ویرانی من است
امشب نه اینکه شام غریبان گرفته ام
بلکه به یمن آمدنت جان گرفته ام
گفتی غزل بگو،غزلم شور و حال مرد
بعد از تو حس شعر فنا شد،خیال مرد
گفتم مرو که تیره شود زندگانیم
با رفتنت به خاک سیه می نشانیم
گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد
بر چشم باز فرصت دیدن نمی دهد
وقتی نقاب محور یکرنگ بودن است
معیار مهرورزی مان سنگ بودن است
دیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی است
اصلاً کدام احمق از این عشق راضی است
این عشق نیست
فاجعه قرن آهن است
من بودنی که عاقبتش نیست بودن است
حالا به حرفهای غریبت رسیده ام
فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام
حق با تو بود از غم غربت شکسته ام
بگذار صادقانه بگویم که خسته ام
بیزارم از تمام رفیقان نارفیق
اینها چقدر فاصله دارند تا رفیق
من را به ابتذال نبودن کشانده اند
روح مرا به مسند پوچی نشانده اند
تا این برادران ریاکار زنده اند
این گرگ سیرتان جفاکار زنده اند
یعقوب درد میکشد و کور می شود
یوسف همیشه وصله ناجور می شود
اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند
منصور را هر آئینه بر دار می زنند
اینجا کسی برای کسی "کس" نمی شود
حتی عقاب درخور کرکس نمی شود
جایی که سهم مرد به جز تازیانه نیست
حق با تو بود ماندنمان عاقلانه نیست
ما میرویم چون دلمان جای دیگر است
ما می رویم هر که بماند مخیر است
ما میرویم گرچه ز الطاف دوستان
بر جای جای پیکرمان زخم خنجر است
دلخوش نمی کنیم به عثمان و مذهبش
در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است
ما میرویم مقصدمان نامشخص است
هرجا رویم بی شک از این شهر بهتر است
ازسادگی است گر به کسی تکیه کرده ایم
اینجا که گرگ با سگ گله برادر است
ما می رویم،ماندن با درد فاجعه است
در عرف ما نشستن یک مرد فاجعه است
دیری است رفته اند امیران قافله
ما مانده ایم و قافله پیران قافله
اینجا دگرچه باب من و پای لنگ نیست
باید شتاب کرد مجال درنگ نیست
بر درب آفتاب پی باج می رویم
ما هم بدون بال به معراج می رویم [گل]

♦ خیلی شورانگیــــــــز و باحوصله، کامل خواندم ـش..

شرمنده ام که زبانم لال مانده است

واژه که درخور ستایش ـتان باشد ، پیدا ـش نیست !

بخاطر تو دوشنبه 22 مهر 1392 ساعت 22:17 http://bekhater2.blogfa.com

پــســر دخــتــر زیــبــایــی را دیـــد شــیــفــتــش شـــد.

چــنــد ســاعــتــی بــا هــم تــو خــیــابــون قــدم زدن کــه

یــه دفــعــه بــنــز گــرون قــیــمــت جــلــشــون تــرمــز زد.

دخــــتــــره بــه پــــســــره گــفــت :خــوش گــذشــت ولــی

نــمــی تــونــم هــمــیــشــه پــیــاده راه بــرم بــای.

نــشــت تــوی مــاشــیــن, رانــنــده بــهــش گــفــت :

خــانــم بــبــخــشــیــد !!

مــن رانــنــده ایــن آقــا هــســتــم لــطــفــا پــیــاده شــیــد..!!

بخاطر تو دوشنبه 22 مهر 1392 ساعت 22:19 http://bekhater2.blogfa.com

اشک من طوفان غم آرد به دل
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز دل:(
.
.
هیچ وقت
نباید به اجبار خندید ! گاهی بــاید تا
نهایت آرامش گــریه کرد
لبخـــــند بعد از گریه
از رنگــــین کمــــآن بعد از بـــآران هم زیبـــاتره

بخاطر تو دوشنبه 22 مهر 1392 ساعت 22:21 http://bekhater2.blogfa.com

من هرچی صبر میکنم زندگی
بیوفته رو غلتک خبری نشد . . .
الان منتظرم که غلتک بیوفته
روم خلاص شم بره
.

بخاطر تو دوشنبه 22 مهر 1392 ساعت 22:21 http://bekhater2.blogfa.com

آنقدر آرزوهایم را به گور برده ام
که دیگر!
جایی برای جسدم نیست...
.

بخاطر تو دوشنبه 22 مهر 1392 ساعت 22:22 http://bekhater2.blogfa.com

آرام آرامم
مثل مزرعه ای که تمام محصولاتش
را ملخ ها خورده اند
دیگر نگران داس ها نیستم

♦ ممنونم عزیز..

بخاطر تو دوشنبه 22 مهر 1392 ساعت 22:22 http://bekhater2.blogfa.com

.حرفــ♥ـهایم را تعبیـ♥ــر میکنیــ♥
سکــوتـ♥ـم را تفسـیـ♥ـر
دیـ♥ـروزم را فـ♥ــراموشــ♥
فرداهایِِِـ♥ــم را پیـ♥ـشگوییــ♥
به نبودنــ♥ـم مـ♥ـشکــوکیــ♥
در بــودنـ♥ــم مردد♥
از هیـ♥ـچ، گلایهـ♥ میـــسازِیــ♥
از همــ♥ـه چیــز، بهــ♥ـانهــ♥
منــ♥ کجــای ایــنـ♥ نــمایشــم؟؟؟؟

mobina سه‌شنبه 23 مهر 1392 ساعت 00:42 http://www.niayesh-ghasedak.blogfa.com

می شنوم صدایِ
قچ قچِ خرد شدنِ صداقت را،
زیر دندانهای تیز روزگار ...
این شهر سرد است ؛
شقایق ها یخ زده ...!
لحظه ها پیچیده در بغض ...،
حبس شده ام در بن بستِ کلام !
عابرِ کوچه چشمانت بودم ...؛
چون غریبِ آشنا رنگ !
اما "بس" است دیگر ...
خسته شدم از ، ورق زدنِ خاطراتِ شبنم گرفته !
سکوت جایز نیست!
جایی برای ماندن می خواهم ...
اتاقی برای دو نفر ...؛
من و" دلتنگیهایم" ...!!!

♦ سپاس از شما ♦

دریــ...ــا سه‌شنبه 23 مهر 1392 ساعت 00:56 http://darya1300.blogfa.com/

زندگی کن به شیوه ی ِ خودت . . . بآ قوآنین ِ خودت . . . !

بآ بآورهآ و ایمآن ِ قلبی خودت

مَردُم دلشآن می خوآهد موضوعی برآی ِ گفت و گو دآشته بآشند

بَرآیشآن فرقی نمی کند چگونه هَستی

هَر جور که باشی ، حَرفی بَرآی ِ گفتَن دآرند . . . !

ماری چهارشنبه 8 آبان 1392 ساعت 14:00 http://delltangihayemari.blogfa.com/

چـــقدر سختـه ؛


همـه سراغ کــسیو ازت بگیرن


کـه فقط تو میدونـی که دیگـه نیست


سخت ترش وقتیـه


کـه مجبوری لبخند بزنـی و بگـی خوبـه ...!

... خوبــه...!

گیسو جمعه 17 آبان 1392 ساعت 20:15 http://eshghebartar.blogfa.com

سلام اقا سهیل
وب جالبی بود

دست مریزاد....

• سلام بانو ..

ممنونم از شما ؛ زنده باشی ..

دارم دنبال اون شعرت میگردم توو پستای قبلیت

خخخخخخخخخخخ ...

.


.


.


تقدیـــــــــــم به شمـــــــــــا:


||| شعـــــــر ژاپنی |||


鎄 포
꺪 렎
隀 Ѣ
큐 张 體


هدایای تو
دشمنم شده اند
بی وجودشان شاید
می توانستم لحظه ای را
بی یاد تو سر کنم

از: کوماچی (شاعر ژاپنی)



• سُهیل: چیه؟؟

.
.
.
.
.
.

• ژاپنی ـش، از خودم ــه !! "من در آوردی ـه"!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد