یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“
یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“

お قوس قزح お



این کلاف‌های ِ آویزان‌‌ْ

بر دار ِ لافه‌های ِ غریب ِ سرگردان‌‌ْ

مُشتی سرود ِ خالی از سـُرور اند،

که در فکر ِ فرار از بند ننگ ِ تُنگ ِ تنگ ِ سـَرد و تاریک ِ

تن ِ تب‌دار ِ خود بر دار ِ قالی‌‌ْ ناله می‌خوانند؛

باری‌‌ْ..

این سکوت ِ خشم‌‌ْ بر چشم ِ تشر باقی‌ست‌‌ْ

و این دَر تا أبد بسته به آزادی‌‌‌ست‌‌‌ْ‌
..

کــِـه مغموم ِ شب ِ دیروز
و حیران ِ غم ِ امروز ‌‌‌ْ‌
مبهوت ِ سراب ِ خاک ِ سرد ِ چاک ِ قالی‌ست‌‌ْ
..؟


و امیدی دگر ‌‌ْ تا فتح ِ فردا نیست ‌‌ْ
...!
 
- و این‌ها هم‌‌ْ به درد ِ دار ِ پار ِ پیر ِ پرت ِ پیس ِ پاس ِ پُرسش ِ پوف ِ تُف ِ ترس ِ شب ِ فردا نیامَد! -

شکستم شیشه‌ی ِ شرمم، ببستم دست شعرم، بال ِ پروازم کمی پـَر زد!

کنون‌‌ْ دیوانه‌ای در بند ِ عُصیان‌‌ْ دست‌ها شـُ ـسـ ـتـ ـه...

آه...
تدبیر ‌‌ْ چه دیر ‌‌ْ دست بر ماشه بُرد ‌‌ْ تا تیر ‌‌ْ بر شقیقه‌ی ِ تقدیر ‌‌ْ شلیک شد..
باز شرمم باد، در شوری دگر امّا
همه در خود فرو رفتنــــــد...
وَ
تن‌هایی آزاد ‌‌ْ
در پیله‌ی ِ تنهایی‌‌ْ ،
و تنهایی خود ‌‌ْ
در بند ِ رؤیای ِ آزادی ِ تن‌ها ‌‌ْ اسیـــر‌‌ْ...

دست ِ تقدیر، با قبضه‌ی ِ شک‌‌ْ، اشک‌‌ْ خون شلیک کرد
؟!

ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ


○ پی‌نوشت:
  
• این واژه‌های ”درد“ را با خنده‌ای پرتاب کن، تا دور دستی دور، حتی تا ”فراموشی“..

• با عطر ِ مویت ، رنگ ِ چشمان ِ عجیبت ، طعم ِ احساس ِ لطیفت..
• واژه‌ای بهتر بساز..
• طرح نو، بر بوم نقاشی بزن..
• جمله‌ای بر بال ِ مُرغابی بدوز، آسمان را رنگ خوشحالی بپوش..
• عشق را پرواز ده..
• دوست را دریاب..
• چشم ِ دریا، رو به ساحل باز کن..
• مُرده مُردابی‌ست جانم، ناله‌ای آواز کن..

ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ    ᴶ

پـا پــِی‌نوشت:
 
♦ چرا سهم من از پرواز، باز سقوط شد؟! ♦

یه عُمر سهم من از خورشید، فقط گرمای دم غروبش شد..
ماه،  دق کرد و مُرد..
وقتی فهمید حامی‌ـش -خورشید:تنها دلیل نور دادنش-، هر شب نمی‌رفته سفر! «می‌رفته توو آغوش یه غریبه نور بده..»
ماه از اون شب، دیگه سوخت..

دیشب، با اونکه هوا خیلی سرد بود، پنجره رو وا کردم، تا می‌شد زار زار گریه کردم..
با خودم گفتم، حالا که سبُک شدم، از این بالا، شاید بشه پرواز کرد..!
می‌دونی..؟ اون شاهین، که اون بالاست، شب پرواز منو رج می‌زنه...!
من شبی خواهم مُرد..  شبی که خیلـــی سـَرده..
عددش روی تقویم، خیلــــــــی رُنـــده..
شبی که آسمون، از تاریکی، دلش ترسیده، تب کرده..
و دیگه هیچ شبی، ستاره بارون نمی‌شه..

شبی که من می‌میرم، بال فرشته‌ها برام باز میشـــــه ؟
یا نمیشـــه ؟  ...آی خدا، کــــی می‌دونــــــــــــــه ؟

  

▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄ سُهیل ▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄

نظرات 31 + ارسال نظر
سُهیل جمعه 24 آبان 1392 ساعت 12:31 http://Titbit.BlogSky.Com

♦ باورم نداری ؟ ♦

باورم نداری
شعر من به گوش تو نا آشناست
زبان دیگری باید بیابمت
حالا که موی سپید کرده سرم
حالا که تو زبان مرا نمی‌فهمی
می‌گویمت:

عو عو عو
واق واق واق
عر عر عر
قو قولی قو قو
ما ما ما
بع بع بع
قد قد قد
جیک جیک جیک
وز وز وز
و قار قار قار

• سلام پیام‌آور اندیشه‌ی راستین من..

سلام دستان من، که موهای زنی را هیچ‌گاه نخواهید بافت..

• سلام مهربانان بی‌دریغ، از مهرورزی..

• دوست دارم در شبی بارانی و سرد، دست گرمی را برای شادی اندیشه‌ام، بالا بگیرم..

”سُهیل“

تنها جمعه 24 آبان 1392 ساعت 12:31 http://AzadeeMan.blogfa.com

سلام اقا سهیل .. دنیاتون درچه حاله ؟؟؟؟
خسته نباشید ...بازم عالی بود شعرتون ...
این قسمتشو دوست داشتم :
همه در خود فرو رفتنــــــد...
وَ
تن‌هایی آزاد ‌‌ْ
در پیله‌ی ِ تنهایی‌‌ْ ،
و تنهایی خود ‌‌ْ
در بند ِ رؤیای ِ آزادی ِ تن‌ها ‌‌ْ اسیـــر‌‌ْ...
.........
این واژه درد را با خنده پرتاب کن
امیدوارم همیشه ذهنتون فعال باشه و اروم برا شعرهای زیباتون
براتوت ارزوی قهقهه و خنده های بلندو بی سرعت گیری دارم
بدرود

سلام و سپاس..

تنها جمعه 24 آبان 1392 ساعت 12:32 http://AzadeeMan.blogfa.com

چقدر خوب
همه ی نیمکت های شهر را دزدیده اند
تا پیاده روی های من و تو
پایانی نداشته باشد...

تنها جمعه 24 آبان 1392 ساعت 12:32 http://AzadeeMan.blogfa.com

مبادا گرفته باشی

که شهری را

به نماز آیات وا می دارم...

تنها جمعه 24 آبان 1392 ساعت 12:33 http://AzadeeMan.blogfa.com

دور میشــــــــــــوی...
کوچک و کوچکـتر!
امــــــــا...
بزرگ و بزرگــــــــــــــــتر میشود
جای خالیت در ذهنم!



○ ممنونم از حضورتون..

تنها جمعه 24 آبان 1392 ساعت 12:34 http://AzadeeMan.blogfa.com

و من

شرمسار از این کوتاهی ام.....

که از دست هایم سرزده است

تو اما هنوز .......

خرمای نخل های بلند همه ی تابستان های منی !

تنها جمعه 24 آبان 1392 ساعت 12:35 http://AzadeeMan.blogfa.com

اصلا قرار نیست که سرخم بیاورم

حالا که سهم من نشدی کم بیاورم

دیشب تمام شهر تو را پرسه میزدم

تا روی زخمهای تو مرهم بیاورم

میخواستم که چشم تو را شاعری کنم

امّا نشد که شعر مجسم بیاورم

دستم نمی رسد به خودت کاش لااقل

می شد تو را دوباره به شعرم بیاورم

یادت که هست پای قراری که هیچ وقت.....

میخواستم برای تو مریم بیاورم؟

حتی قرار بود که من ابر باشم و

باران عاشقانه ی نم نم بیاورم

کلّی قرار با تو ولی بی قرار من

اصلا بعید نیست که کم هم بیاورم

اما همیشه ترسم از این است٬ مردنم

باعث شود به زندگیت غم بیاورم

حوّای من تو باشی اگر٬ قول میدهم

عمراً دوباره رو به جهنّم بیاورم

خود را عوض کنم و برایت به هر طریق

از زیر سنگ هم شده٬ آدم بیاورم

بگذار تا خلاصه کنم٬ دوست دارمت

یا باز هم بهانه ی محکم بیاورم







تنها جمعه 24 آبان 1392 ساعت 12:36 http://AzadeeMan.blogfa.com

یادت برایم
همچون سیگار پیر مردیست......

که سالها میگوید این نخ آخرست.....

123 جمعه 24 آبان 1392 ساعت 12:37 http://hackirancell3.blogfa.com

با سلام دوست عزیز وب قشنگی داری اگه دوس داشتی به وب منم ی سری بزن و از ترفندام استفاده کن ممنون میشم

سلام..

mobina جمعه 24 آبان 1392 ساعت 13:18 http://www.niayesh-ghasedak.blogfa.com

لحن نگاهت
چه استادانه
همهمهٔ سکوت را می شکند
و من چه ناشیانه
تو را با واژه های پر سروصدا
می سُرایم..
وقتی از تو می نویسم
کلمات در برابر چشمانم می رقصند
حضورت در شعر من
موسیقی لطیفی ست که جهانم را می نوازد..

• مهرتان را سپاس •

ژالـــــــــه رخ جمعه 24 آبان 1392 ساعت 14:40 /http://bsalamati6.blogfa.com/

از ترکیب های اضافی خیلی خوشم اومد

از حسی ک هم حس من بود خوشم اومد

راستی از کی شعر مینویسی؟

چیشد ک شعر نوشتی؟

تو باید رسمی بشی اسمت بره تو کتابا

مگه تو چیت ازبقیه شاعرا کمتره؟

• ممنونم که خوشت اومد..

و از اینکه "هم حس، احساس و طبع لطیف دخترانه ـت" بوده..

و... لطف داری بانو..

افسانه جمعه 24 آبان 1392 ساعت 17:32 http://gtale.blogsky.com

سلام آقا سهیل

باز هم مثل همیشه کارهاتون زیبا و شیک و تر تمیر شعرتون نیز بسیار با احساس و نابه

دستمریزاد

سلام بانو..
تشکر از حُسن نظر شما ؛ پایدار و سلامت باشید الهی..

افسانه جمعه 24 آبان 1392 ساعت 17:34

برخی آدم ها به یک دلیل

از مسیر زندگی ما می گذرند

تا به ما درس هایی را بیاموزند

که اگر می ماندند

هرگز یاد نمی گرفتیم .

( خسرو شکیبایی )

مریم جمعه 24 آبان 1392 ساعت 18:10 http://sooskesiah.blogsky.com/

و این در تا ابد بسته به آرادی ست....
این تیکه ی شعرتو خیلی خیلی خیلی زیاد دوست داشتم چون خود حقیقت بود!
راستی سلام علیکم!

• علیک سلام آجی جونم..

ممنونم از حُسن نظرت خانومی..

• آبشار بلند روزی رود کوچکی بود، از چشمه های کوچکتر..
• ستاره های آسمان، روزی در دستان من و ما خواهند درخشید..
• من میدانـــم..

سُهیل جمعه 24 آبان 1392 ساعت 21:02 http://Titbit.BlogSky.Com

○ حقایق زندگی:

1)حداقل 5 نفردر این دنیا تورا دوست دارند،آنقدرکه حاضرند برای تو بمیرند.
2)حداقل 15نفر دراین دنیا ترا به دلایلی دوست دارند.
3)تنها دلیلی که ممکن است کسی از تو متنفر باشد این است که میخواهد مثل تو باشد.
4)یک لبخند تو میتواند برای هرکسی خوشبختی بیاورد حتی اگراوازتو خوشش نیاید.
5)هرشب کسی با فکرتو به خواب میرود.
6)توبرای یک نفر یک دنیایی.
7)بدون تو شاید کسی نتواند به زندگی ادامه دهد.
8)تو فردی بخصوص وبی همتایی اما به روش خودت.
9)کسی که توحتی از وجودش بی خبری ترا دوست دارد.
10)وقتی احساس میکنی دنیا به تو پشت کرده،نگاهی بینداز،بیشتربه مانند این است که
تو به دنیا پشت کرده ای.
11)وقتی فکر میکنی شانس نداری به آنچه که میخواهی برسی به آن نخواهی رسید اما وقتی به خود ایمان داری دیر یا زود به آن خواهی رسید.
12)همیشه شکایاتی را که به تو میشود را به یاد داشته باش وکلمات زشت آنرا فراموش کن.
13)همیشه احساست را بیان کن به این ترتیب دیگران از آن باخبر میشوند.
14)اگر دوست خیلی خوبی داری زمانی را برایش بگذار تا دریابد که چقدر برایت با ارزش است.
15)توباید دوست فوق العاده ای باشی چرا که این مطا لب را میخوانی.

• منبع: http://www.banooye-ordibehesht.blogsky.com

تنها جمعه 24 آبان 1392 ساعت 22:32 http://AzadeeMan.blogfa.com

پابند کفشهای سیاه سفر نشو
یا دست کـم بخاطر من دیرتر برو

دارم نگاه مـی کنم و حرص مـی خــــورم

امشب قشنگ تر شده ای - بیشتر نشو

کاری نکن که بشکنی اما شکسته ای

حالا شکستنی ترم از شاخـه های مو

موضــــوع را عـوض بکنیم از خودت بگو -

به به مبارک است :دل خوش - لباس نو

دارند سور وسات عروسی می آورند

از کوچــه های سرد به آغوش گرم تو

...

هی پا به پا نکن که بگویم سفر به خیر

مجبــــور نیستـــی بمانی ... ولــی نرو!

• وقتی کشف ات کردند ،

کفش زیر پایشان میکنند ات ،

بی مهــابـا میزنند به دل سنگلاخ ها..

کم چیزی که نیست ، ناسلامتی کشف ات کرده اند آخر..

"سُهیل" -

تنها جمعه 24 آبان 1392 ساعت 22:33 http://AzadeeMan.blogfa.com

نامه صد و شصتم
پنجره ها
کلافه اند از سنگینی نگاهم

○ رقعه ی آخر

بالأخره، آسمان بر سرم خراب شد

از صاعقه ی واژگانِ دردناک ـت..

"سُهیل" -

بخاطر تو شنبه 25 آبان 1392 ساعت 03:39 http://bekhater2.blogfa.com

گاهی باید احساس نکنی، تا احساست کنند!
گاهی باید کسی باشی که نیستی، تا کسی که بودی باشی...
گاهی باید چشمها را بست تا تو را نبینند!
گاهی باید خوابید، تا شاید بیدارت کنند!
گاهی باید رفت، تا بودنت احساس شود..


بخاطر تو شنبه 25 آبان 1392 ساعت 03:39 http://bekhater2.blogfa.com

آمین؟براکسانی که غرق غصه هاهستن

• ابن یمین فریومدی •

دو تاى گاو به دست آورى و مزرعه اى
یکى امیر و دگر را وزیر نام کنى

به نان خشک و حلالى کزو شود حاصل
قناعت از شکرین لقمه حرام کنى

هزار بار از آن به که بامداد پگاه
کمر ببندى و بر چون خودى سلام کنى

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 10:28 http://shadi-shadi.blogsky.com

ﻣﻦ ﺻﺒﺢ ﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﺯﺍﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﻡ

ﺷﺐ ﻫﺎ

ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﻭﺭ ﻣﺨﻔﯽ_ﺍﺳﻢ _ ﺗﻮ

mobina شنبه 25 آبان 1392 ساعت 10:33 http://www.niayesh-ghasedak.blogfa.com

دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت... او یقینا پی معشوق خودش می آید...
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود... مطمئنا پشیمان شده برمیگردد
«عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز... »

• آن خطا را به حقیقت، کم از این تاوان نیست..

Areta شنبه 25 آبان 1392 ساعت 11:00 http://niayesh-ghasedak.blogfa.com

ناامیدی اولین قدمی است که شخص به سوی گور برمیدارد . . .

○ سُهیل نا امید نیست ، به امید کم..

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 12:59 http://shadi-shadi.blogsky.com

این روزهـــــــــــــــــــــــــــا

دنیـــــــــــــا انــــــگـــار یـــــک معنـــــا بیشــــــتر نــدارد.

« مکـــــانـــی پـــر از دلـــ ــهـــ ـــای شــــ کــــ ســـــ ته»!.!

پاییزی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 15:53 http://yekpaeizi.blogfa.com

کسی که ندای درونی خود را می شنود، نیازی نیست که به سخنان بیرون گوش فرا دهد. مولانا

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 18:03 http://shadi-shadi.blogsky.com

تمام حرف مجنون یک کلام است
“نفس” بی یاد “لیلایم” حرام است....

شادی شنبه 25 آبان 1392 ساعت 18:07 http://shadi-shadi.blogsky.com

سَـرَت گَـرم اسـت !!!
آنــجـا یـا هیـچ کُـجـا فَرقـی نِمـیکُـنَد!

مُـزاحِـمَـت نِـمیـشَـوَم! ، امّـــــا…
حَــرارَتِ سَـرگَـــــــــرمی هـایَــت مَـــرا ســـوزاند

تنها شنبه 25 آبان 1392 ساعت 21:19 http://AzadeeMan.blogfa.com

واژه های باران
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم

• بسیار زیبا..

تنها شنبه 25 آبان 1392 ساعت 21:21 http://AzadeeMan.blogfa.com

چه دنیای یزرگیست......
تا چشم کار میکند جای تو خالیست

͸

تنها شنبه 25 آبان 1392 ساعت 21:22 http://AzadeeMan.blogfa.com

بر روی دوشم کوله پشتی است که چند شعر در ان ریخته ام در بالا رفتن از قله خیالم وقتی خسته میشوم کمی شعر به خورد روحم میدهم
همین.........

سمیراوبهار یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 14:21 http://bahar2111366.blogfa.com

در عشق...

باید درد دوری کشید...

غم یار خورد ...

ترس رقیب داشت...

و زیر بار این همه له شد...

خوشه‌ی دست نخورده‌ی انگور، زیباست

اما مست نمی‌کند

ماهی پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 15:05 http://www.mahikuchul.blogfa.com/

یاد این شعر فروغ افتادم:
من از نهایت شب حرف میزنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف میزنم
اگر به خانه ی من آمدی
برای من ای مهربان
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد