یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“
یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“

☻ شبی که من و بانو، عشق را تعریف کردیم ☺


• من: می‌دونی؟
خیلی وقته دلم می‌خواد پرواز کنم
دل بکنم از این زمین، بالامو باز کنم
برم به شهر دوری که هیچ آدمی آه سردش سه بندِ تنمو نلرزونه..

• بانو: آره حسِّ سردی ـه.. دلم گرفت..

• من: تو چی شد اومدی اینجا توو خیالم؟

• بانو: من صدای دلتو حس می‌کنم..
می‌تونم از توو چشات دردتو آروم بخونم..

• من: آره من درد دارم،
یه دردی مثل یه آتیش، که گوله باشه توو سرم..

• بانو: خیلی وقته تو دلت نــاز می‌خواد؟
حرفای صمیمی و راست می‌خواد؟
می‌دونم دردت چیه، یه همنشین...

• من: یه همنشین خوب و مهربون؛ یکی که...

• بانو: یکی که از توو چشات، حرف ناگفته‌ی مونده توو دلت رو بخونه..

• من: یکی که با زُل زدن توی چشاش،
خودمو توو دنیای بینش باور نگاش گــُم نکنم..
با مژه مژه مژه پلک زدن‌هاش، ناگفته‌هاشو بخونم..

• بانو: یکی که با شنیدن صداش، کویر خشک تنت جون بگیره، سبز بشه..
تــَرکـِه‌ی سکوت مونده رو لبت ریشه کُنه شاخه بده، ســرو بشه..
اینکه با خندیدن‌هاش،
خزون ِ سرد ِ دلت، یه بهار، باغ بشه
اینکه احساس چشات،
با اشک روی گونه‌هاش، داغ بشه!

• من: امّا اون‌وقت که خودم گــُر می‌گیرم داغ می‌شم...!

• بانو: خب خودت خواستی دیگه، که داغ بشی..

• من: آره خب من خودم خواستم دیگه..
وآی خیلی سردمه، تو چی؟

• بانو: منم سردمه، بریم خونه بشینیم پای کُرسی،
برات مژده دارم، شرط‌ِش اینه هیچی نپرسی..

• من: باشه، ولی می‌شه،
قول بدی که دستاتو ”هـا‌“ بکنی بعد بذاری‌ش روی چشام ؟

• بانو: قول ندم چطور می‌شه ؟!

• من: بعد کلامون میـره توو هم، قهر و دعوامون می‌شه..
بعد، تا تو، یا من بخوایم آشتی کنیم امشبمون خراب می‌شه..

• بانو: پس یه شرطی، بیا تا خود خونه بُدوئیم، اگه تو اوّل شدی، باشه قبول..

• من: بعد اگه اوّل نشم، باز شبمون خراب می‌شه..
نه، نمی‌خوام بُدوأم، خراب می‌شه، من می‌دونم..!

• بانو: کی می‌گه من می‌بـَرم، تو می‌بازی ؟!
اصلاً ـم معلوم نیست.. جــِر نزن، مسابقه است..
پس بذار تا ســه شمردم  بُدوئیم..

• من: ولی من هنوز قبول نکردم این شرط تورو..

• بانو: دیگه داری بچه‌ی بدی میشی..! نق نزن، یالا بدو..

• من: باشه، ولی قول بده نبری..

• بانو: قول نمیــــدم..  حاضر...  یک...  دو...   ســــه.....
.
.
.
• من: آخ.. پام.. پیچ.. خورد..!

• بانو: وای چی شد؟! حالت خوبه ؟

• من: مچ پام درد می‌کنه، نکنه شکسته باشه ؟!

• بانو: بذا من نگاه کنم..
.
.
• من: آخ آخ آخ ...

• بانو: چیزی نیست زود خوب می‌شه..
بذا جاشو بوس کنم..
.
.
.
• من: ولی خیلی درد داره، آخ سرم گیج میــره..

• بانو: الهی دردت به جونم، می‌خوای کول‌ـت کنم ..؟
.
.
.
• بانو: اون بالا، رو کول من، داره بت خوش می‌گذره؟

• من: درد پام به کُل فراموشم شده!

• بانو: خیلی بدی.. آخ کمرم!

• من: برو اسب مهربون قصه‌هام، تندتر برو، من دلم یورتمه می‌خواد، آروم نرو..

• بانو: هی تو اون بالا..  چی‌چی داد می‌زنی؟ حالا اسب مهربون شدم برات؟!

• من: آره.. یه اسب سفید خوش‌زبون، با یال کمند زرد پریون،
خوشکل و لطیف و ماه و مهربون، یه فرشته‌ی زمینی، بانو جون..

• بانو: از دست اون زبونت، مار بگـَـزه به رونت..

• من: مچ پامو که شکستی، حالا با نفرینای خوش آب و رنگت، داغمو تازه نکن!

• بانو: دیگه داریم می‌رسیـــــــــــــم..

• من: آخ که چه کیفی داره، کاش نرسیم، دوباره..

• بانو: آی تو که اون بالایی، بیا پائین خدایی..

• من: مرسی که تا همین‌جا، کولی دادیم با صفا..

• بانو: آروم برو بشین کنار کُرسی، می‌خوام بدونی که میام، نترسی..!

• من: منتظرم برو ولی زود بیا..
.
.
.
.
• من: ماه، خودش می‌دونه درد پام همه‌اش بهونه‌ست..
دست رو دلم نذار که امشب پُر این دل،
که دیگه دل توو دلش نیست اگه اون نباشه پیشم..

• بانو: من اومدم، حالت چطوره گـُلم؟

• من: من خوبم بانو..

• بانو: بیا از این دوا بخور، الهی زود خوب بشی..

• من: مرسی از اینکه هستی..

• بانو: راستی میگم تو سردته هنوزم؟

• من: آره همیشه سردمه توو این شبا، دلم عجیب می‌گیره..!
می‌شه حالا دستتو ”هـا‌“ کنی بذاری رو چشام، بخوابم ..؟

• بانو: بذار بیام کنارت، بشم مست و خمارت ...

• من: چقدر دلم هواتو کرده بود، بگم بدونی..

• بانو: آره ببند چشاتو، من پیش‌تم
دارم خودم هواتو، همکیش‌تم..

• من: می‌شه برام قصّه بگی، می‌شه الآن شعر بخونی..؟

• بانو: آره که می‌شه.. چشاتو ببند تا من شروع کنم به قصّه گفتن..


و این چنین شد که ما
تا صبح، در مخمل خیال‌مان، حسِّ عشق را محکم در آغوش فشردیم و
مـاه، لحظه‌ای از شامگاه تا پگاه، دیده از ما بر نتافت..


▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄ سُهیل ▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄

نظرات 76 + ارسال نظر
سُهیل یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 01:48 http://Titbit.BlogSky.Com

• بانو: اگه برگردیم، هیچ‌کدوم دیگه مادر نداریم؟
• من: داریم، خوبشم داریم..
• بانو: پدرامون دیگه کار نمی‌کنند؟
• من: خب نکنن ، چه بهتر..

• حاشا!
گر بگویم‌ات که دل ما هم به همین خوشی‌ها خوش نیست..
همین ”یک لحظه مکث“

”سُهیل‌“ - دور اُفتاده‌ای از دیر باز فرو اُفتاده


• وآی چقدر خوشحالم با یکی حرف میزنم، حرفای از ته دل، نه سر زبونی! •

اس ام اس عاشقانه یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 02:42 http://jokestoon.com/

با سلام و عرض ادب خدمت شما وبلاگنویس محترم

انصافا وبلاگ زیبا و ارزشمندی دارین ...

این رو جدی میگم

راستی به ما هم سر بزنید و اگه دوست داشتین ما رو با نام اس ام اس عاشقانه لینک بفرمایید ...

در این صورت لطف بزرگی رو در حق ما انجام دادین

• با سلام و احترام..
• تشکر از حضور مهربانانه ی شما ؛
• با کمال میل وبسایت وزین ـتان را لینک میکنم..

ماری یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 13:35 http://delltangihayemari.blogfa.com/

داداش بلاگفا قاطی کرد نمیتونم کامنتاروببینم.
شرمنده.

ماری یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 13:47 http://delltangihayemari.blogfa.com/

لبخند زدن خیلی راحت تره
تابخوای به همه توضیح بدی
چراحالت خوب نیس!!






ژالـــــــــه رخ یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 13:51 /http://bsalamati6.blogfa.com/

آخیییییییییییییی

خوشمل بود

ولی کاش بانوی قصه ت رو اسب لقب نمیدادی تهش

.....

میسی

آره، شاید حق با شما باشه.. اما
• اسب حیوان نجیبی ست ، اسب قصه ی من، یه فرشته ست، که با هیچ چیزی نمیشه زیبایی ـش رو وصف کرد..

ژالـــــــــه رخ یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 13:52 /http://bsalamati6.blogfa.com/

زمان خستگی های درون ماده ست؟
ماده؟

صفحه های 99 و 100 هم بسی زیبا بودن

سلام..

ماده (فیزیک ؛ جسم) نه نــَر و ماده هااا

میدونم میدونی ←||||||| خواستم شوخی کنم |||||→

مرسی ژاله خانومی

ماری یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 14:17 http://delltangihayemari.blogfa.com/

خنکای یک عصر بهاری …
کنار شاه بوته یاسی وحشی …
میزی که کاسه ای پُر از پولکی زعفرانی دارد
و دو فنجان چای داغ را خیال خواهم کرد …
لطفا به خیالم بیا!
آپــــــم[گل]

• ممنونم..

آومدم

سمیراوبهار یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 14:23 http://bahar2111366.blogfa.com

دستت درد نکنه شعرات همه زیباست موفق باشی

وای خدای من، الهی الهی..

خیلی خوشحال ترم کرد نظر شما عزیزای ناناسی ـم

• الهی شُکــــــــــــــــر •

تنها یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 14:48 http://AzadeeMan.blogfa.com

سلام مرد جوان .... امیدوارم خوبو شاد باشید؟
بی اندازه جالب بودخیلی خیلی خیلی زیبا بود
این متنتون کلا یه حس دیگه ای داشت ... یه جور زوق یه جور لذت بردن یه جور خواستن
این متن یه لبخند داد بهم که هنوز هم لبامو منحنی کرده و تغییر هم نمیده .... منه همیشه سرد گرم شدم با خیال ...

براتون ارزوی گرما و خیال واقعی دارم
بدرود اقا سهیل

○ امید است ، ناامید هیچ ندارد ، باامید باش "سُهیل" حتی به اندک اُمیدی..

• فوق العاده خوشحالم که دارم این نظر صمیمانه و بی ریا رو "گرم" آروم، میخونم..

○ یه حس دیگه ای.. وصفش نمیشه کرد "حتی با بهترین شکلکهای دَم دستم!"


• تنها:
این متن یه لبخند داد بهم که هنوز هم لبامو منحنی کرده و تغییر هم نمیده .... منه همیشه سرد گرم شدم با خیال ...

• سُهیل: .............


من هم "براتون ارزوی گرما و خیال واقعی دارم"..

تنها یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 14:49 http://AzadeeMan.blogfa.com

من مواظب خودم نیستم
سیستم دفاعی ندارم
هرجور که می خواهی حمله کن.
اما یادت باشد،
زخمی که بشوم
دیگر نخواهم توانست
مواظب کسی باشم

درک کردم..

ولی هنوز تجربه اش نکردم..

مواظب باشید آدم ها ، مراقب قلب های ظریف و شکستنی باشید

تنها یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 14:50 http://AzadeeMan.blogfa.com

درون چراغ سینه ام
غول بزرگی است
که خواب هایش
سکوت مرا
سنگین می کند

عالی عالی

تنها یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 14:50 http://AzadeeMan.blogfa.com

وحشتِ شبِ دشت!
قلبم را تهی نخواهی کرد
شب
نقطه به نقطه برایم
روشن است،
حتی اگر کور شوم.

.. وای خدای من

تنها یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 14:54 http://AzadeeMan.blogfa.com

دارم بهار گمشده ام را
از لای شاخه های درختان
می بینم و به یاد تو ، افتادند
دستان من به پای درختان


سر بر تن درخت که عریان است
آرام می شوند حواس من
از لمس خواب سرد نمی ترسد
آغوش خوابگرد لباس من


وقتی شب است شاخه ی خشکی را
از لای یک نسیم که خواب آلود
در حال رفتن است میان شهر
در حال رفتن است میان دود

با بغض دست هام شکستم تا
درسوز استخوان سر انگشتم
حسی شبیه پیش کسی بودن
جاری شود به حافظه ی مشتم...






تنها یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 14:55 http://AzadeeMan.blogfa.com

تو این خیابونا
یه شهر پاشیده
رو این پل هرزه
یه درد خوابیده

زندونین پاها
تو بند کفشاشون
دنیایی از حرفِ
لبخند کفشاشون

بغضای یخ بسته
چشماشونُ کشته
این دست های سرد
تابوت یه مشته

چیزی بگو آخه
کوه مذاب درد
سنگاتُ وابکن
با این زمین سرد

تنهان فرشته ها
تا آخرین نفس
سرما خدارو کشت
تو شهر شایعه س

حرفی نمی زنه
چون گریه می کنه
خودکار من داره
خون گریه می کنه

شعرم سیا شده
خوشبین شو قلب من
خو کن به زندگی
حرف نویی بزن

...
واقعـــاً زیبـــا ← ↓
«چیزی بگو آخه
کوه مذاب درد
سنگاتُ وابکن
با این زمین سرد»

و...

«تنهان فرشته ها
تا آخرین نفس
سرما خدارو کشت
تو شهر شایعه س»

←خودکار من داره
خون گریه می کنه→

و باز کورسوی اُمیدی......

با

«شعرم سیا شده
خوشبین شو قلب من
خو کن به زندگی
حرف نویی بزن»

تنها یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 14:56 http://AzadeeMan.blogfa.com

تیک تاک ساعتامون
موسیقی جنونِ
صد قرنِ توی راهی
کی می رسی به خونه؟

خط می زنم رو دیوار
روزای بی کسی تُ
کوها به هم رسیدن
اما نمی رسی تو

طاقت نداره دیگه
انقدر منتظر شه
دنیا دلش گرفته
می خواد منفجر شه

دنیا که پر نداره
ازتو خبر نداره
دیوار پشت دیوار
این خونه در نداره؟

وقتی غروب یعنی
تکرار داغ کهنه
آدم به شک می افته
تو این اتاق کهنه

خط می زنم رو دیوار
روزای بی کسی تُ
هرشب تو خواب می گم
امروز می رسی تو



بسیــــــــــــــــــــــار زیبــا..

افسانه یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 16:50 http://gtale.blogsky.com/

سلام آقا سهیل

مثل همیشه پست هاتون زیبا و با ایده جدید خلق شده

موفق باشید

• افسانه خانوم ، چند لحظه پیش یه اسم توو یکی از وبلاگهای دوستان دیدم، به اسم زیبای شما، "افسانه"..

فقط فکر کردم شمایی نه هیچ کس دیگه ای

• زنده باشی بانو

افسانه یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 16:51 http://gtale.blogsky.com/

خیلی از شکستهای زندگیم


بخاطر دروغایی بوده


که " باید" میگفتم امّا نگفتم ....!!

سلام و عرض ادب..

ممنونم از متن زیباتون

بخاطر تو یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 16:55 http://bekhater2.blogfa.com

جالبه..وبلاگمو حذف کردن...حوصله ی وبو نداشتم...خوبی بدی چیز میزی دیدی حلال کنی...[نیشخند][چشمک]

• عجیــــــــــــــــــــــــــب ناراحت و بُهت زده شدم (یکی از بچه ها بم گفت، اما بی اسم و آدرس بود!!)

داداش؟ خیلی ناراحتم بخاطر این "پیشامد"..

• تو ؟ دست ، بر ندار ، از عقایدت ، حتی اگر مُهر سنگی ، بر زبانت ، گذاردند. •

...

ژالـــــــــه رخ یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 16:59 /http://bsalamati6.blogfa.com/

عکس رو ندیده بودم

از کجا اومده؟

ممنون از توضیحاتت درباره "ماده"

• عکس..؟! آها اون رخت رخوت خواب خراب خویش(من و بانو) رو میگی ؟؟

منبع عکس: جوجول دات سوم (GOOGLE.COM)
• دقت کردی من توو اون عکس، حتی توو اون نیم رُخ، چقدر خوشتیپ اُفتادم؟؟
○ عــــــــــــــــــــــــاشــــــــق عکســــــــــــــــــمم ○

Areta یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 18:08 http://niayesh-ghasedak.blogfa.com

خیلی زیبا بود اولش که داشتم میخوندم بهم برخورد چرا بانو اسب شده ولی تا آخرش که خوندم پشیمون شدم و اما تصویری که گذاشتی

نانوشته هایم بسیارند
مثل بی قراری هایـم…
من سکــوتم را فریـاد می کِشــم
آخر این آشوب درونم مــرا می کُشد…

• مرسی از دقّتت ، ممنونم از حضورت •

زهرا یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 18:54 http://wwwmanoomarg1375.blogfa.com

چقدر سخته
دلت بخواد سرتو باز به دیواری تکیه بدی که
یه بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده

• مرسی از حضورت •

مریم یکشنبه 26 آبان 1392 ساعت 21:15 http://sooskesiah.blogsky.com/

وای خیلی توی این شعرت حرفای قشنگی بود و اون شکل بچه گونه و داستانی که داشت خیلی جذابش کرده بود!
واقعا لذت بردم!

• واقــــعـــــــــــاً خوشــحــــــــــــــالم که خوشِت اومد..



مرسی از نظرت

پاییزی دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 00:56 http://yekpaeizi.blogfa.com

چه خوبه که شبتون معتابی بود
ماهتون آفتابی بود
گیسو کمند و رو سپید
خونتون مهمونی بود
حتی خیالشم خوبه
یه شبی
هم نفس با عشق بشی
مثل پری
بری تو اوج عشق و باز
براش بریزی عشفه و ناز
حتی خیالشم خوبه
نریزی اشک یه شب
دستاشو ها بکنه
بزاره رو چشم
چه خیالی
چه صفایی

• سلام و وقت بخیر "خدمت همه عزیزان" و شما بانوی محترم..

• ممنونم از شعر زیباتون

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

• نفس‌های به شماره اُفتاده‌ام را چه‌کس می‌شنود..

• یا ”آه“ سردم را که از نقطه‌ی انجماد ایمانم گُذر کرده، شاید در شبی پاییزی، آن‌هم به سادگی..

• دوربین زندگی‌ام، در کدامین چرخش ایستاد، تا هرگز، پلان خوشبختی، به تصویر کشیده نشد..؟!

• کدامین آتش به خرمن احساسم شعله کشید، آن دم که گرماگرم خیال وَهم‌آلود عشقی تمام عیار بودم..؟!

• دست کیست که دست به دست می‌شود اما دست به دست من نمی‌دهد، تا برخیزم از این خاک سرد..؟!

• گر اینگونه باز ادامه دهد تقدیــر ،

• چیزی از این روح، باقی نخواهد ماند و
کالبد بی‌جانم، خوراک لحظه‌های شوم ساعت بی‌عقربه‌یِ ایستاده بر خم ِ بشکسته‌ی دیواری خواهد شد،
که از آوار پاره سنگ‌های ذهنم، تنها خرابه‌ای از سقوط را به یادگار گذاشته است..!

آری ، من، تنها؛ دور اُفتاده‌ای از دیر باز فرو اُفتاده‌ام، نه بیشتر..

”سُهیل‌“ - و اکنون در اکنون پدید می‌آید ، مانند زایش این دست‌نوشته‌، نه دل‌نگاشته! ؛ چرا که: •|سُهیل نااُمید نیست ، به اُمید کم.|•

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

behrang دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 10:21 http://behrang53.persianblog.ir

ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه ...
تا دهنشو وا می کرد آب می رفت تو دهنش نمی تونست بگه .
دست کردم تو آکواریوم درش آوردم .
شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پرید...ن .
دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو .
اینقده بالا پایین پرید خسته شد و خوابیـــد .
دیدم بهترین موقع است تا خوابه دوباره بندازمش تو آب.
...
الان چند ساعته بیدار نشده یعنی فکرکنم بیدار شده دیده انداختمش اون تو قهر کرده و خودشو زده به خواب... .

این داستان رفتار بعضی از آدم هایی است که کنارمونند.
دوستشون داریم و دوستمون دارند
ولی ما رو نمی فهمند و فقط تو دنیای خودشون دارند بهترین رفتار را با ما می کنند...!

پاییزی دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 12:40 http://yekpaeizi.blogfa.com

میشنود... میبیند او که تقدیر تو را د ر بودن گذاشت.....سهیل ناامید نیست به امید کم... امید خداست و خدا کم نیست...و هستند چون توهستن ادمان سرد پاییزی که درد میکشند تا بزرگ شدن...سقوط نه پاره سنگ های ذهنت را آباد کن تا اوج.... من هم اکنون در اکنون پدید می آورم... از پس گذشته ای پر درد و حالی نامعلوم آینده خواهم ساخت سهم داریم د آینده این دنیا....نا امید نباش که امید خداست ها کن آن ایمان سرد و منجمد را..ص..

.. •ممنونم•

ژالـــــــــه رخ دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 13:50 /http://bsalamati6.blogfa.com/

چــقــــد اون بالــــای لینــــکاتـــ خوشملـــــه و می درخشـــــــــــــه

همیشه منتظر این جمله باش

• هیشکی مث تو نمیتونه اون بالا باشه

V I P ـــه وبلاگم مال شما شده..

پیش فروش بقیه صندلی های جلو (اون بالا) ، به مدت محدود!

عجله کنید

پاییزی دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 19:51 http://yekpaeizi.blogfa.com

ممنونم از کامنتهای زیباتون..
قلمتون مانا
من رو ببخشید بابت غلط های تایپی دوستان همه شاکین
شبتون قشنگ...

• تمنــّــا دارم.. ممنونم از شما

شب شما هم خوش

مریم دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 20:39 http://sooskesiah.blogsky.com

وای آهنگ وبت الان واسه من باز شد خیلی خیلی خیلی خوشم اومد...!



دست گُل ـت درد نکنه بابت "آهنگ" وبم..

مریم دوشنبه 27 آبان 1392 ساعت 20:41 http://sooskesiah.blogsky.com

نظرم برات اومد؟!

آره که اومد..

mobina سه‌شنبه 28 آبان 1392 ساعت 12:23 http://www.niayesh-ghasedak.blogfa.com

خوش به حال ماهی ها!
تکلیفشان معلوم است، هوایی که می شوند، می میرند!

• ماهی ـه فسقلی ـه قرمز تــُنــگ بلـــور نقاشی ، دلش هنوز هوایی ـه.. •

ماری سه‌شنبه 28 آبان 1392 ساعت 14:14 http://delltangihayemari.blogfa.com/

.
به خـــــــدا
” دل ” آلزایمــــــــر نمی گیرد !
بفهمیــد آدمـ ها . . .



این دلــــــــــــ ـه..... دل!

ماری سه‌شنبه 28 آبان 1392 ساعت 19:39 http://delltangihayemari.blogfa.com

بگذاربگذرند روزهایی که روزمانیست!
روزگار روز ماهم میرسد!


ماری سه‌شنبه 28 آبان 1392 ساعت 20:09 http://delltangihayemari.blogfa.com

دودی که از دهانم خارج میشود"دودسیگار"نیست.
دلم سوخته است...!

" مهربان "

ایمان داشته باش که کمترین مهربانی‌ها

از ضعیف‌ترین حافظه‌ها پاک نمی‌شوند

پس چگونه فراموش خواهی شد تو که پیشه‌ات مهربانی است..؟

شادی سه‌شنبه 28 آبان 1392 ساعت 20:17 http://shadi-shadi.blogsky.com

خیلی عالی بود
چه همه هم طولانی یاد داستان هزارو یک شب افتادم

• سلام و عرض ادب و احترام محضر بانوی آسمانی و ستودنی ام، "خاله شادی جون گُلم"

"یاد هزار و یک شب؟!

میسی از حضورت خــالـــــه خـــانــــومی

ماری چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 00:18 http://delltangihayemari.blogfa.com

آرام برگونه هایم میلغزد تاوان بی فکری های دیروز...
کاش بیهوده نمیتاختم..!

• زیبا بود! ، آنچه دیدنی بود! در آسمان..

ماری چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 13:20 http://delltangihayemari.blogfa.com

واقعأ!
از این دلادیگه پیدانمیشه یا خیلی کمن.

• جای او بَد خالی است..

ماری چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 14:06 http://delltangihayemari.blogfa.com/

خیلی زیبابودن!
مرسی داداش!

• خواهش میکنم..

مریم چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 16:49 http://sooskesiah.blogsky.com/

اون نوشته ای که برام گذاشتی رو گذاشتم توی وبم خیلی ممنون!

• تمنــــــــــــا دارم مریم خانومی

شادی چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 17:36 http://shadi-shadi.blogsky.com

این روزهـــــــــــــــــــــــــــا

دنیـــــــــــــا انــــــگـــار یـــــک معنـــــا بیشــــــتر نــدارد.

« مکـــــانـــی پـــر از دلـــ ــهـــ ـــای شــــ کــــ ســـــ ته»!.!


بـــرگ پـــاییــزی
راهـی نـدارد جـــز سُــــــــقوط….
وقـتی می دانـد
درختـــــــــــ…
عِشــقِ بَـــرگ تـــــازه ای را در دِل دارد…..!

شادی چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 17:38 http://shadi-shadi.blogsky.com

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم
غمم این است که چون ماه نو انگشت نمایی
ورنه غم نیست که در عشق تو رسوای جهانم
دمبدم حلقه این دام شود تنگتر و من
دست و پایی نزنم خود ز کمندت نرهانم...

« گاهی همه چی از یاد آدم می‌ره، ولی مگه یادش که همیشه یادشه! »

شادی چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 17:39 http://shadi-shadi.blogsky.com

تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیه‌ی عشق مجاز است
در عشق اگر بادیه‌ای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است....

راستی.. بانو ، زیارتتون قبول خدا..

نوید رضا چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 19:11 http://drnavidrezamoniripour.blogsky.com/http://

خیلی باحال بو سهیل دست سلامت باشت که به وب من سر زدی

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

"زندگی بهتر، خود زاده و زائیده‌ی تحلیل "نو" بر بینش دیروز ماست و این بازنگری بر "پوسیده" افکار طرد شده‌ی تاریخ، خود گامی به سوی عاقبت به خیری‌ست.. "

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

mobina چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 19:12 http://www.niayesh-ghasedak.blogfa.com

مرا چه باک ز باران

که گیسوان تو چتری گشوده اند

مرا چه باک ز مرگ

که بوسه های تو پیغام های قیامند

بدرودهای تو

تکرارهای سلامند

نوید رضا چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 19:18 http://drnavidrezamoniripour.blogsky.com/http://

سهیل می تونم از مطالب تو توی وب خودم استفاده کنم

• با ذکر منبع، ابداً مانعی نداره ؛ بلکه، باعث افتخاره..

بگذارید ، دَمی ، آسوده ، سر بر بالین گذارم..
شب سرد پاییز امسال، استخوان سوزتر است..

شادی چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 21:06 http://shadi-shadi.blogsky.com

یک دقیقه زل زدن در چشم زیبای تو چند ؟

افتخار ناز پیچ و تاب موهای تو چند ؟

حال چون آرامشت سهم کسی غیر من است

غرق گشتن در هجوم موج غمهای تو چند ؟

در شمال شهر عشقت زندگی رویایی است

گوشه ی پرت جنوب شهر دنیای تو چند ؟

بهره برداری ز مهرت حق از ما بهتران

بسته ای از غصه ها و درد و دعوای تو چند ؟

ذوق شعر آنچنانی نیست در فهرست من

حق ماندن با تب داغ غزلهای تو چند ؟

مهر در کانون گرم خانواده سهم تو

شب نشینی در تگرگ سخت سرمای تو چند ؟

خنده در مهتاب و نور ماه ارزانی تو

اشک در تاریکی سنگین شبهای تو چند ؟

زیرکی در عاشقی را من نخواهم خواستن

کند ذهنی در جواب یک معمای تو چند ؟

نازنین ، خوش قد و بالا ، مهربانی مال تو

یک نگاه مهربان بر قد و بالای تو چند ؟

قدرت من در خرید "دوستت دارم " کم است

جمله های تلخ و غمگین سخنهای تو چند ؟

جشن در ویلای ساحل آنقدر جذاب نیست

مرگ در دلتنگی غمگین دریای تو چند ؟


ممنونم سهیل جان

من هم از شما ممنونم بـانـــو

haMid چهارشنبه 29 آبان 1392 ساعت 22:22 http://aftab210.blogfa.com

چندیست در نبودنت به ساعت شنی می نگرم ،
یک صحرا گذشته است !

ندارم چشم من، تاب نگاه صحنه سازی ها
من یکرنگ بیزارم، از این نیـــرنگ بازی ها

زرنگی، نارفیقا! نیست این، چون باز شد دستت
رفیقــان را زپا افکـــندن و گـــردن فرازی ها

تو چون کرکس، به مشتی استخوان دلبستگی داری
بنــــازم هــــمت والای بـاز و بی نیازی ها

به میدانی که مـی بندد پای شهسواران را
تو طفل هرزه پو، باید کنی این ترکتازی ها

تو ظاهرساز و من حقگو، ندارد غیر از این حاصل
من و از کس بریدنها، تو و ناکس نوازی ها

رحیم معینی کرمانشاهی

بخاطر تو پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 04:15 http://bekhater-2.blogfa.com

اول به نام خالق عشق......❤

دوم به نام تو........❤


سوم به یاد مرگ.........❤

بعد از حذف وبلاگ و درخواست دوستان دوباره برگشتیم..آدرس وبلاگو تغییر بده.
به وب جدید سر بزن..
دوست دار شما بخاطر تو.

" تو یکی مثل منی"

تبریک ، ای بزرگ مــَرد ؛
وضوح بالای دریچه‌ی دوربین تو ، چشم نااهلان را به صُلابه می‌کشد و تن‌ خرابشان را به مور مور می‌اندازد..
امّا، ادامه بده:
"به‌خاطر" دیگرانی که می‌دانیم کیستند، و گوئی تا أبد، در عصر پارینه‌سنگی به سر خواهند بُرد، باز نـ ایست، بُگذار آنان به جهل‌خویش غره باشند..
دست نجس‌شان، دُمل چرکین مغزشان را هر روز بیشتر از روز قبل، به آپارتاید عفونی انسداد مزمن نفهمی مبتلا می‌کند؛
و دیدگانشان، درد را سانسور می‌کنند تا نبینیم و ندانیم و نفهمیم و نتوانیم بیاندیشیم..
چون آنان اینگونه می‌خواهند.. این هم به مُستراح!
برخیز ، نه اینبار، که اگر، باز و باز و باز هم ، این نفهمی‌ها، ادامه داشت؛ ادامه بده..
ریشه‌ی عقل تهی‌مانده‌ی جهل، سال‌هاست هرزه‌ران، "گلویِ پیچکِ شنیدن" و "تارکِ انقلابِ فهمیدن" و "لاله‌یِ استوارِ بوئیدن" و "بوته‌ی دانه‌یِ روئیدن" و "جویِ تشنه‌یِ خروشیدنِ" بینش من و ما را نشانه رفته است..

ادامه بده ، که بُرد از آنِ من و ماست، با گام‌هایی راسخ‌تر، پیش به اعتلایِ یکدگر، در گستره‌ی دانش و فهم درست زندگی کردن در کنار هم فکران و دگر اندیشان جامعه‌ی خویش..

فقط به روبرو بیاندیش مبادا کم بیاوری ، چرخ آماده‌ی دور، روی جاده‌ی یکطرفه به غلتک افتاده ، چرخ بزن ، و هیچ نـ ایست..

من و ما، همه ، با هم هستیم..

haMid پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 08:13 http://aftab210.blogfa.com

خدایا التماس میکنم!
همه دنیا ارزانی دیگران..
ولی...
انکه دنیای من است...
مال دیگران نباشد!

ماری پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 12:21 http://delltangihayemari.blogfa.com/

چه سکــــــــوتی دنیـــــــــــا را فـــــــــــرا می گرفت !!!➹

➹اگــــــــر هرکســــــــــــی ➹

➹تنهــــا به انــــــــــدازه ی صــــــــــداقتش➹

➹سخـــــن میگــــــفت ... ➹

مریم پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 13:01 http://sooskesiah.blogsky.com/

خب سهیل یه آدمه دیگه!
اصلا من چه میدونم!

..

ماری پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 13:07 http://delltangihayemari.blogfa.com/

می آیی . . .
عاشق می کنی . . .
محو میشوی . . .
تا فراموشت می کنم ، دوباره می آیی . . .
تازه می کنی خاطراتت را . . .
محو میشوی . . . .
.

ماری پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 13:23 http://delltangihayemari.blogfa.com/

خـــــــیال کـــــــردی رفـــــــتی و تمـــــــام ؟!
بــــــــــریـــــــــــدی و خـــــــــــلاص..
مـــــــن هرگـــــــز کـــــــوتاه نمی آیم.. می بینی ؟
تا ابد دهانت از شعر های عاشقانه من سرویس است !!

..

دوست داشتم این نوشته رو

مریم پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 13:24 http://sooskesiah.blogsky.com/

باشه!

من: دیشب تو قصر پادشاه رویاها بودم
لنگه کفش زندگیم رو انداختم گوشه کاخ و چشم دوختم به اسب انتظار
باید برگردم
آخه پاهام توی کوزه های شکسته خاطراتم گیر کرده،
یه چیزایی گم کردم
یه چیزایی بین بودن و نداشتن، یا رفتن و داشتن..

مرضیه پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 13:25 http://biitafavot.blogfa.com

سلاااااااااااام سهیل
آپم بدوووووو بیا

اومدم

إ وا.. علیک سلام

مرضیه پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 13:36 http://biitafavot.blogfa.com

خواهش میکنم سهیل
مرسی که اومدی

• تمنـــا دارم مرضیه خانومی..

خیلی مطلب زیبایی نوشتی میسی..

مریم پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 13:39 http://sooskesiah.blogsky.com/

خیلی ممنون
من بهش سر زدم تو هم برو سر بزن!

زدیم.. سر زده ، در زدیم ، از توو پنجره ، رفتیم توو ، سلام کردیم ؛ جواب سلام شنیدیم ؛ چایی نخورده ، پاشدیم اومدیم خونه مون دوباره ؛ امّا هنوز توو فکر اون حرفایی هستیم که اون توو خوندیمو شنفتیمو چشیدیمو دیدم..

مریم پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 13:48 http://sooskesiah.blogsky.com/

چه قدر کار انجام دادی!
خسته نباشی!

وآی آره ننه..

از کت و کول اُفتادم بخدا

• هنوز ما مارو نشناختی آ

به من میگن: سُهیل دیگه.. به من سُهیل میگن

مریم پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 13:55 http://sooskesiah.blogsky.com/

بله دیگه سهیل....!

پوووف..... وای مُردیم از خوشی

شاد باشی و سلامت..

افسانه پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 14:03 http://gtale.blogsky.com

رفتنت کافــــی نبود ؟؟

حالا داری در شعـــرهای دیگران پرسه میـــزنی ؟!

شعرم را حلالت نمــــیکنم

اگر ...


بین واژه های نامحرم ببینمت !!

• اصـــــــــن عجیــــب بم چسبید این پیام زیباتون آ •

مــــــــــــــــــــــــــرسی از حس واژه های خوبتون..

بخاطر تو پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 14:04 http://bekhater-2.blogfa.com

گاهی وقتا توی رابطه ها
نیازی نیست طرفت بهت بگه :
برو !
همین که روزها بگذره و یادی ازت نگیره
همین که نپرسه چجوری روزا رو به شب میرسونی
همین که کار و زندگی رو بهونه میکنه...

همین که دیگه لا به لای حرفاش دوستت دارم نباشه
و همین که حضور دیگران توی زندگیش
پر رنگ تر از بودن تو باشه
هزار بار سنگین تر از
کلمه ی برو واست معنا پیدا میکنه
پس برو
قبل از اینکه ویرون تر از اینی که هستی بشی...

پس منم میرم .

بخاطر تو پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 14:05 http://bekhater-2.blogfa.com

کوچیک داش سهیلم هستیم در بست...یه دونی باشی مث ستاره ی سهیل...

• ما قرار خویش را در بی قراری یافتیم..

چاکر هرچی سالاره مثل تو

مریم پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 14:06 http://sooskesiah.blogsky.com/

خیلی ممنون!
تو الان میری بخوابی؟!
اگه اینطوریه شب خوش!

...

عینک پا چــِشــَم بود

وقتتون بخیر

بخاطر تو پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 14:08 http://bekhater-2.blogfa.com

یادته اون روزها بغلم میکردی ومیگفتی:
تنهایی خیلی سخته هیچ وقت تنهام نذار؟
ولی خودت منو تنها گذاشتی!!!
اون موقع تنهایارم تو بودی ولی الان سه تا یار دارم...
پس میگم سلامتی سه یار:تنهایی وشب وسیگار

رؤیای بودنت

حس غریبیست بودنت در عین نبودن

آنقدر پر رنگی که نبودنت را باور نکرده دلم

تو درس دوست داشتن را یادم داده ای

و من

یاد گرفته ام که آنچه مهم است

خود عشق است

و همه ی عناصر دیگر

بهانه های کوچک من برای مشق شیرین عشق

همین که هستی در تمام لحظات نبودنت با من

حس خوبیست

و من

با باور لمس همیشگی احساس نازکت

هر شب به خواب می روم

تو رفته ای

خدا به همراهت

ولی ماهیگیری را خوب یادم داده ای و من

در حوض کوچک تنهایی هایم

هر شب ماهی چشمان تو را می گیرم و آزاد می کنم

و این لطیف ترین شغل دنیاست

شغل صید چشمان تو

بی آنکه باشی

بی آنکه بدانی

مریم پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 14:12 http://sooskesiah.blogsky.com/

ایشالا همه اینا نسیبت بشه!
خیلی خیلی ممنون!
آهان به خاطر عینکت شب میدیدی(من یکم دیر انتقالم!)

خعلی خانومی ؛ خوشحالم که دوستمی.. باور کن.

مریم پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 14:19 http://sooskesiah.blogsky.com/

منم خوشحالم که کسی هست که از دوستی با من خوشحاله...!

سپاس و بیشتر از سپاس..


غزل پنج‌شنبه 30 آبان 1392 ساعت 18:54 http://664464.blogfa.com

سلام سهیل خان واییییییییییییی عالی بود این متن

خیلی جذاب بود وبلاگت عالیه ..

شعرم میگی خوشحال میشم شعرای منم نقد کنی ..

• سلام ؛ خوش آمدی

ممنونم از عنایت شما به نوشته ها و شعرهام..

حتماً از وبلاگ شما بازدید میکنم ، چشم

mobina جمعه 1 آذر 1392 ساعت 20:59 http://www.niayesh-ghasedak.blogfa.com

هرگلی هم باشی چه شقایق چه گل پیچک ویاس
زندگی اجباریست...
زندگی در گرو خاطره هاست
خاطره در گره فاصله هاست
فاصله تلخ ترین خاطره هاست..........

افسانه جمعه 1 آذر 1392 ساعت 22:15 http://gtale.blogsky.com

خـــــــــــ♥ ــــــــدایــــــــــا !!!

از این به بــــعد بــــه مخلـــوقاتــــت

یـــــک متــــــــرجم ضمیمـــه کن ......

اینجـــا هیــچ کــس هیـــچ کـــس را

نمــــــیفهــــمـــــــــــد!!!!.......

سُهیل شنبه 2 آذر 1392 ساعت 13:10 http://Titbit.BlogSky.Com

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

      گه ملحد و گه دهری و کافر باشد

      گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد

          باید بچشد عذاب تنهایی را ؛

      مردی که ز عصر خود فراتر باشد ...

◘◘◘ شهید دکتر علی شریعتی ◘◘◘

بیــــا گــنـــــــاه کنیــــــم ،

جـــایی کــه "خــــدا" نبــــاشـــــــــــد !!!!

• چند روزه که خدا، داره یکی از بنده‌های کوچولوشو، امتحان می‌کنه..

یک لحظه ، فقط یک نفس، از ته دلت، از خدا بخواه تا شفا بده
پسر بچه‌ای‌رو، که به امید دعای من و تو، نشسته گوشه‌ی بیمارستان،
و با اونکه بیماری سختش، زمین‌گیرش کرده،
امّا امیدوارانه، به امید دعای پاک شما، مراحل سخت شیمی‌درمانی رو می‌گذرونه..
بیاییـم و لحظه‌ای، توو خلوت خالصانه‌مون، دست دعا رو به معبود بالا ببریم،
تا از این امتحان، سر بلند بیرون بیاد:
پسر بچه‌ای که فقط یازده سالشــه...

" خدایا، به همه‌ی مریض‌ها شفای عاجل عنایت فرما، به مریض منم، خدایااااااااااااااااااا

• تو هَم دعا کن، دوست خوبم.. تو هم "دعا کن"..

سُهیل شنبه 2 آذر 1392 ساعت 13:51 http://Titbit.BlogSky.Com

شروین شنبه 2 آذر 1392 ساعت 15:58 http://sarzamin-gomshode.ir

زیاد بود ولی ارزش خوندنشو داشت
ای ولو برات رد کردم سهیل کاردرست
:)))

• تشکـــــــر داداش شروین عزیـــــز..

ماری یکشنبه 3 آذر 1392 ساعت 12:00 http://delltangihayemari.blogfa.com/

سخت است بغض داشته باشی و بغضت را هیچ آهنگی نشکند جز صدای کسی که دیگر نیست !

ماری یکشنبه 3 آذر 1392 ساعت 12:07 http://delltangihayemari.blogfa.com/

یکی از لذت هایی که دیگه نیست این بود که یـه وقتایی که از سرما دستام قرمز میشد تا چشمات بهشون میفتاد میگرفتیشون تو دستات و هــــــا میکردی و میگفتی : باز تو دستکشات یادت رفت دختر ؟ ولی نمیدونستی که من از قصد اونارو ته کیفم قایم میکردم …
چه لذتی داشت دیدن نگرانی”تو” برای “من”

mahsa یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 19:28 http://toshekoonoos..blogfa.com

زیبا و پر از احساس..... عالی.....

تشکر از حضور سبز و مهربونتون بانو...

ژالـــــــ❤ــه رخ یکشنبه 10 فروردین 1393 ساعت 17:30 /http://bsalamatish.blogfa.com/

چقده من این پست و دوس دارمخوش به حالت چ خیال های خوشی داری
آفرین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد