یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“
یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“

بحثی ممنوع در ذهن !


بحث ِ وقیح ِ سر در گریبانی‌‌ْ،

سرگردانی‌‌ْ و سر بی‌‌سامانی‌‌ْ

تیزرهای ِ تبلیغاتی ِ چشم‌‌چرانی‌‌ْ

سوار بر گستره‌ی ِ اخلاقیات ِ انسانی‌‌ْ


وآن‌‌گاه

ابعاد ِ تزلزل ِ بنیان ِ خانواده را پوییدن‌‌ْ

در شرق و غرب

” به معیار ِ ناموس و قانون !... “

به میهمانی:

« ـ من هم این‌جا هستم! »

گسل ِ عمیق ِ تأثیراتی آنچنانی‌‌ْ

از کپه‌‌ی ِ سنگین ِ انحطاط ِ شهوت‌‌رانی.




در شُرُف ِ تحقق ِ اهدافی حیوانی‌‌ْ

نمایشگاه‌های ِ بزرگ‌‌ْ با فاحشک‌‌های ِ نادانی‌‌ْ.


▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄ سُهیل ▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄

• ایــــــــــــــراد:
« ” قانون“ در غرب ، حکم ِ ” ناموس“ در شرق را دارد ؟ »


نظرات 19 + ارسال نظر


واقعی و تلخ
واقعا جای تاسفه

͸


هوووووووووورا بازم اول
ما اینیم آغا

سوده چهارشنبه 13 آذر 1392 ساعت 21:16 http://taravosh.blogfa.com

متاسفانه شرایطیه که هست ولی ما میتونیم اینطور نباشیم و غلط فکر نکنیم....
اون یه تیکه ی آخرش خیلی فلسفی بود و منی که از فلسفه سردرنمیارم نفهمیدم چی شد!!![آیکون خنده]ا

حضورت را گرامی داشتم، خیالت آسوده بانو سوده ..


« ” قانون“ در غرب ، حکم ِ ” ناموس“ در شرق را دارد ؟ »

باور کن: جوابش ، نوک زبونمه هااا ؟

͸

شادی پنج‌شنبه 14 آذر 1392 ساعت 14:31 http://shadi-shadi.blogsky.com

متآسفانهدرسته

͸

ممنونم از حضورتون بانو..

سُهیل جمعه 15 آذر 1392 ساعت 14:05 http://TitBit.BlogSky.com

کاش
کِش
نمی‌آمد
کاشکی کاشکی‌هامان ...زیر خشکیده بوته‌ی تمشک...
کشتزار کشکی کشکی‌هامان .......بارور تر!...
و خشکید ...دیمی کاشتن‌هامان،
و سکوت سهم دق کردن ِ دل کندن ِ درد ِ دور و دراز ِ دیرباز من...

دل درد گرفتن را، در دامان دیوانگان درد کشیدن
خواه دیوانگی‌ست و
دردا
انسان
که سبُک مغز باشد
پی هر سبُک نغز
سجده زنان -جانانه‌تر!-
سالیان سلیس
سبو سبو صبر
می‌کُند
تا غوره، انگوری شود و شرابی و مستی از پس آن،
و مرگ
و حلوای خیرات
از دست ناکسان خوردن،
تلخ...

درد،
رنج آور نیست!...
من، دوست دارم
درد،
دوست داشتنی‌ترین
داشته‌هایم باشد،
که بی درد، هیچم..
-کدام شعر از دل شاعرش، بی‌درد، تراوش کرد ؛
سراغ داری ؟-
درد دل
درد
دلتنگی نیست،
آواره حسی‌ست، که خواستگاه‌اش را می‌جوید..
درد
داشتنی‌یی‌ست
مقدس؛
که غبطه خوردنی‌ست!...
-لاف نمیزنم، که غمگین شدن را فهمیده‌ام...-
چه‌کس، باری
بی‌غم، به شادی رسید؟
-هر آنکه، هیچ!...
که بر ماش، منتی نیست-
آنکه رسید
در نرسیدن مانده،
و آخر این قمار،
سر هیچ و پوچ،
روزی مچاله می‌شود !

باز
بتاز
با ناز
بر پهنه‌ی ساز
و سرود من
که تا صبح‌دم،
پاسی نمانده..
-که-
این راه
تا چاه
با گام‌های علیل ِ یأس،
فرو رفتنی‌تر باشد!...

آنکه بی‌غم،
آیا
بی‌درد تر؟
-پس چه‌کس ساز سکوت سرود؟ -شادمانگونه-
و زخم ِ عقایدم چون دُملی چرکین سر باز کرد؛
به لاشه‌های متعفن کفتاران را ماننده!...
باشد این "نفهمی‌ها" هم
به مُستراح !

ماری سه‌شنبه 19 آذر 1392 ساعت 12:58 http://delltangihayemari.blogfa.com

ﮔﺎﻩ ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﮔﺮﻓﺖ،
ﻓﻘﻂ ﮐﺎﻓﯿﺴﺖ
ﺗﻤﺎﻡ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ
ﯾﮏ ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﺪ

" دقیقاً... لایــــکــــــ داره این حرفت "

ماری سه‌شنبه 19 آذر 1392 ساعت 12:59 http://delltangihayemari.blogfa.com

هنوز هســــــــت!
عشق واقعی را میگویم…
خیانت هست،دروغ هست، بازی با دل هم هست، درست…!
ولی یه جایی گوشه ی پاک دله بعضیا،
به دور از گناه ها و بدی ها،
هنوز هم هســــــت عشق واقعی…







ماری سه‌شنبه 19 آذر 1392 ساعت 12:59 http://delltangihayemari.blogfa.com

یک رابطه ،
به معنای تلفن صحبت کردن ،
قرار گذاشتن ، بوسیدن و یا . . . نیست
به معنای اینه که به طرفت آرامش بدی . . .
آرامش . . .
اینو بفهم . . .

••• آفرین •••

ماری سه‌شنبه 19 آذر 1392 ساعت 23:24 http://delltangihayemari.blogfa.com

سلام داداش.
شرمنده دیرسرمیزنم.
کمتر نت میام.

خواهش میکنم "ماری جان"..

ممنونم که بازم بم سر زدی و از سلامتی ـت مطلع شدم ؛ مرسی..

زنده باشی عزیز..

ماری چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 13:18 http://delltangihayemari.blogfa.com

میگویند دنیا زندانی بیش نیست …
کاش حبسِ اَبَد ببُرند برایمان و تــــو هم سلولیِ من باشی!
آپم.منتظرم![گل]

WOW....!

الآن بهت سر میزنم ماری جون

مادر چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 17:56 http://dokhtaranepaeiz.blogfa.com

در پاسخ به حظورت
************************
مادری از جنس بهارم
از خطه ی طراوت و باران
همجوارت هستم
ساده و بی آلایش
در قاموسم محبت جای دارد
با کینه نا آشنایم
در مسیر الذی علم بالقلم گام بر میدارم.
*******************
امید آن دارم که
ایمان،پویایی افکار،بصیرت
همراه و همقدم با اندیشه سبزتان باشد

" سپاس از "وجود" عظیم ات ؛ که انسان دنیـــــــــــایی ست "

و " بانوان " ، آسمــــــــــــــــــــــان آبــــــی ـه بی کـــرانه اش..

تنها پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 15:09 http://AzadeeMan.blogfa.com

سلام مرد جوان .... خسته نباشید ...
پوزش بنده رو بخاطر تاخیر حضورم در وب زیبا و جذابتونرو پذیرا باشید .به دلیل یکسری مشکلات از دیدن مطالب بی نظیرتون به دور ماندم.
...............
من این پستتون رو خیلی بیشتر از پست بالایی تون می پسندم و دوست دارم ، البته جسارت بنده رو ببخشید.. .خیلی زیبا یکسری اتفاقات و البته همیشگی توی جامعه رو بیان کردید ... امید دارم که روزی دیگه همیشگی نباشه !
.............
درباه سوالتون توی پی نوشت که ایراد بیان کردید می تونم بگم حتی ناموس هم توی شرق کمرنگ شده ... مردانی از زنانی که کنار خیابابون می ایستند چیزی از وجودشون رو طلب می کنن که کاش اون لحظه به این فکر کنن که بجای طلب وجود به ناموس کشورشون کمک کنن .
...............
امیدوارم همیشه شادو خوشبخت باشید
بدرود

| درود بر اندیشه ی والای ات بـانــــــــــو |

سپاس از حضور گرم و مهربانت ؛ سلامتی و شادی و خوشبختی رو -بی ریا- آرزو دارم برایتان..

تنها پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 15:14 http://AzadeeMan.blogfa.com

این روز ها ضمیمه شــدم با هوای تو
الهام میــشود همــه شعـرم برای تو
در هــر هجــا و قافیــه نام تو گل کنــد
از ســاز واژه هـــا بتـــراود صــــدای تو
با آنکه خط کشیدی تو، بالای نام مـن
دلبستۀ تو هستـم و عهد و وفــای تو
گــر میکشی و یا که مـــرا ناز میدهی
باشد رضــای مــن عزیـزم… رضـای تو

دیگـر من آن دلیــر ره عشق نیستـم
افشانده ام غـرور خودم را به پای تو

••• بسیار زیبا ؛ ممنونم از انتخابهای همیشه زیبا و خواندنی شما ، بانوی فرهیخته و مهربان سرشت •••

تنها پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 15:15 http://AzadeeMan.blogfa.com

ای آنکه از دیار من آخر گریختی
چون شد که از تو باز نیامد نشانه ای
از بعد رفتنت نشناسم جز این دو حال
رنج زمانه ای و گذشت زمانه ای
در کوره راه زندگیم جای پای تست
پایی که بی گمان نتوانم بدو رسید
پایی که نقش هر قدمش نقش آرزوست
کی می توانم اینکه به هر آرزو رسید...










تنها پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 15:16 http://AzadeeMan.blogfa.com

اگر روزی کسی از من بپرسد
که دیگر قصدت از این زندگی چیست ؟
بدو گویم که چون می ترسم از مرگ
مرا راهی به غیر از زندگی نیست
من آن دم چشم بر دنیا گشودم
که بار زندگی بر دوش من بود
چو بی دلخواه خویشم آفریدند
مرا کی چاره ای جز زیستن بود؟...
ابلیس ای خدای بدی ها توشاعری!
من بارها به شاعری ات رشک برده ام!
شاعرتویی که این همه شعرآفریده ای!
غافل منم که این همه افسوس خورده ام!
عشق وقمارشعرخدانیست شعرتوست
هرگزکسی به شعرتوبی اعتنا نماند
غیرازخدا که هیچ یک ازاین دو را نخواست
درعشق ودرقمارکسی پارسانماند!...
امااگرتوشعرفراوان سروده ای
ای شعرخدا یکی است
ولی شاهکاراوست
دانم چه شعرها که توگفتی واونگفت
یاازتوبیش گفت ونهان کرده نام را
امااگرخداوتوراپیش هم نهند
آیا توخودکدام پسندی؟
کدام را

-من و تو-
عشق را رعایت کرده‌ایم،
از یاد مبر
که ما
-من و تو-
انسان را
رعایت کرده‌ایم،
خود اگر شاهکار خدا بود
یا نبود.

"احمد شاملو"

تنها پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 15:18 http://AzadeeMan.blogfa.com

عشق مگر حتما باید پیدا و آشکار باشد تا به آدمیزاد حق عاشق شدن ،عاشق بودن بدهد؟ گاه عشق گم است؛ اما هست، هست، چون نیست. عشق مگر چیست؟ آن چه که پیداست؟ نه، عشق اگر پیدا شد که دیگر عشق نیست. معرفت است. عشق از آن رو هست،که نیست. پیدا نیست و حس می شود. می شوراند. منقلب می کند. به رقص و شلنگ اندازی وا می دارد. می گریاند، می چزاند. می کوبد و می دواند. دیوانه به صحرا!

گاه آدم، خود آدم، عشق است. بودنش عشق است. رفتن و نگاه کردنش عشق است.دست و قلبش عشق است. در تو عشق می جوشد، بی آنکه ردش را بشناسی. بی آنکه بدانی از کجا در تو پیدا شده، روییده . شاید نخواهی هم .شاید هم بخواهی و ندانی .نتوانی که بدانی...

"جای خالی سلوچ/دولت ابادی"



• • • گرامی باد وجود پاک و حضور سبزت • • •

تنها جمعه 22 آذر 1392 ساعت 12:58 http://AzadeeMan.blogfa.com

ترا به رسم هندوها
در سکوت رازناک معابد باستانی
مؤمنانه تقدیس باید کرد؛
باری
گریه دارد حال مردانی
که با لبخندهای بازیگوش تو
آب در دهانشان افتاد
نه در چشمانشان
و گرگ شدند
نه عاشق!

••• ممنونم از این جمله ی زیبا •••

البته ناخودآگاه، منو یاد این جمله انداختین:

از آدمها بت نسازید!!! این خیانت است...
هم به خودتان.
هم به خودشان!
خدایی میشوند که خدایی کردن نمیدانند و شما در آخر میشوید سر تا پا کافر خدای خود ساخته.

••• ممنونم از جمله های زیبا و حکیمانه ، بی ریا ، خوش انتخاب ، عالی •••

تنها جمعه 22 آذر 1392 ساعت 13:02 http://AzadeeMan.blogfa.com

ﺑﻬــــﻢ ﮔﻔـــﺖ : ﺧﻮﺏ ﺍﺳﻤـــﻲ ﻭﺍﺳﻪ ﺯﻧـــﺎ ﺍﻧﺘﺨـــﺎﺏ ﮐـــﺮﺩﻥ ﺿﻌﻴﻔﻪ ..
ﻭﺍﻗﻌـــﺎ ﺿﻌﻴﻔﻪ ...
ﻳﻪ ﻧﮕـــﺎﻫﻲ ﺑﻬﺶ ﮐـــﺮﺩﻣﻮﮔﻔـﺘـــﻡ : ﺿﻌﻴــــﻒ ﺷﻤــــﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﻳﺪﻥ ﻳــــﻪ
ﺩﮐﻤــــﻪ ﺑﺎﺯ ﺯﻥ ﻳﺎ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺑﺮﺁﻣﺪﮔﻲ ﺑﺪﻧﺶ ﺩﻭﺗﺎ ﭘﺎﻫﺎﺕ ﺷــــﻞ ﻣﻲ ﺷــــﻪ
ﺁﺭﻩ ﻋﺰﻳﺰﻡ ﺩﻳﮕﻪ ﻧﮕـــﻮ ﺯﻥ ﺿﻌﻴﻔـــﻪ ...

••• این اندیشه ، ستودنی ست ؛ این را باور کنیم •••

معصومه نصیری یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 00:50 http://http://m67n.blogfa.com/

سلام وعرض ادب
دوست ارچمند وشاعرم مهرتان را بینهایت سپاسگزارام
تار نمای زیبایی دارید و اشعاری زیبا تر...
--------------------------
برای حضور پر لطف و جوابیه و بداهه زیبایتان در مقابل خط خطی هایم1 دنیااااااااا سپاسگزارو ممنونم
-----------
با احترام لینک خواهید شد

یلداتان مبارک
شاد باشید وشاعر

• سلام بانوی گرامی..

تشکر از حضور گرم و بیانات زیبایتان

با افتخار تمام، "لینک شدید"

یلدایتان آبی و مهتابی.. دلتان گرم..

• نفس سبز بهارانم آرزوست ، در دل این یلدای ســـــــــرد و نیم سوز!..

_____________ سپاس بانوی محترم _____________

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد