یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“
یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“

✏ هزوارش ِ فقر (سیس ِ درد!) ✏


تــَه ِ هر کوچه‌ی ِ متروکه‌ی ِ این شهر‌‌ْ هنوز

فقر ‌‌ْ از دست ِ تهی‌‌ْ می‌چکد آسان‌‌ْ به زمین‌‌ْ !...

و چه آواره به سوز ْ

می‌نوازند فلوت ‌‌ْ

هُنرآموختگان ِ ناسوت ‌‌ْ

نه به زور ِ خم ِ پول ‌‌ْ

که به صُلابه‌ی ِ اندیشه‌ی ِ تاریک ِ بشر‌‌ْ در پی ِ نور ‌‌ْ.

هاله‌ی ِ طیف ِ فقیر‌‌ْ ،

نکند سایه شود ‌‌ْ پس ِ منشور ِ خدا ؟

روزن ِ زخم ِ فقیر ‌‌ْ ،

نکند روضه شود ‌‌ْ پس ِ انوار ِ دعا ؟

شیون ِ درد ِ فقیر ‌‌ْ ،

نکند شیوه شود ‌‌ْ کفش ِ هرجایی ِ پا ؟

اینکه درمان نشود ‌‌ْ درد ِ فقیر‌‌ْ ،

پس ِ هر اشک ِ فریب ِ سَره و ناسَره ‌‌ْ پیدا ،

همه از چشم ِ خدا!...

چــِه خدایان‌‌ْ: که ز ِ تنبان ِ گدایان‌‌ْ مغبون ‌‌ْ ¹

چــِه گدایان‌‌ْ: که ز ِ انبان ِ خدایان‌‌ْ مغموم ‌‌ْ ²

عسل‌‌ْ از ترس ِ شکم‌‌ْ کم‌‌ْ بچکید ‌‌ْ از لب ِ موم ‌‌ْ!...


◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘

☆ التیام ِ نگاه:

یــاران‌‌ْ چـاره‌ای! زخـم ِ من کاری‌ست‌‌ْ

چــرا کـه دردم‌‌ْ این‌‌بـار، درد ِ فقر است‌‌ْ

پروانه‌ای‌‌ْ که به تـار ِ عنکبوتی‌‌ْ اُفتاده است‌‌ْ

نـَه مجال ِ پروازش‌‌ْ هست‌‌ْ ، نـَه راه ِ گریزی‌‌ْ.

□  □  □

☆ انتظار ِ کلام:

یک‌‌ْ نفس‌‌ْ باقی‌ست‌‌ْ گرمای ِ تنی‌‌ْ پُخته کُنَد خامی ِ روحم را ...

گر که عیساییْ ، نفس در من بران ‌‌ْ

ور نه ْ آهسته برو، اینجا نمان ‌‌ْ!


▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄ سُهیل ▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄▀▄

○ رفع ِ ابهام:
* هزوارش: حرف‌هایی‌‌ْ که به سختی‌‌ْ کلمه می‌شوند.
* خدایان: هرآنکه مُستطیع‌‌ْ باشد با درون‌مایه‌ی ِ بُخل‌‌ْ!

¹. [ لباس گدایان دیگر وصله‌دار نیست!
امّا نوع ِ نگاه آنان ”عجیب“ معصومانه است!! ]

². [ تو ای بازاری مغبون که طفلی را ز بی‌رحمی
دهی دین تا یکی حبه‌اش ز روی حیله بستانی. ]


نظرات 48 + ارسال نظر
سُهیل پنج‌شنبه 28 آذر 1392 ساعت 17:58 http://TitBit.BlogSky.com

• حکایت ِ فقر:
روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه‌ی کوچکش را به یک دِه بُرد تا به او نشان دهد مردمی که در آن‌جا زندگی می‌کنند چقدر فقیر هستند.
آن‌ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند.
در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید:
نظرت در مورد مسافرت‌مان چه بود؟
پسر پاسخ داد: عالی بود پدر!...
پدر پرسید: آیا به زندگی آن‌ها توجه کردی؟
پسر پاسخ داد: فکر می‌کنم !
پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟
پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت:
فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن‌ها چهار تا.
ما در حیاط‌مان فانوس‌های تزئینی داریم و آن‌ها ستارگان را دارند.
حیاط ما به دیوارهایش محدود می‌شود اما باغ آن‌ها بی‌انتهاست‌!
در پایان حرف‌های پسر، زبان مرد بند آمده بود.
پسر اضافه کرد: متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعاً چقدر فقیر هستیم‌!

• منبع: dastan.xzn.ir

• تعداد فقرای جهان تا سال ۲۰۱۵ به نصف می‌رسد.
” فائو با اعلام اینکه تعداد فقرای جهان تا سال ۲۰۱۵ به نصف کاهش می‌یابد، اعلام کرد: کاهش فقر در دنیا نابرابر است و در آفریقا در حال افزایش است.“
• تعداد فقرا در آفریقا به شدت افزایش و در آسیا ثابت ماند.
• سازمان بین‌المللی خواروبار جهانی در آغاز قرن بیست و یکم، اعلام داشت: بیش از ۱.۱ میلیارد نفر در فقر مطلق به سر می‌برند و روزانه کم‌تر از یک دلار درآمد دارند.

○ منبع خبر: www.parsnews.com

سُهیل پنج‌شنبه 28 آذر 1392 ساعت 22:45 http://TitBit.BlogSky.com

• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •

برای ِ خوشبخت بودن ‌‌ْ، به هیچ چیز نیاز نیست‌‌ْ جز به نفهمیدن‌‌ْ! پس تا می‌توانی خر باش تا خوش باشی.
” دکتر علی شریعتی “

• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •

• تکلیف ِ مــــن که روشن شد با زندگی‌ام‌‌ْ ؛ شما را نمی‌دانم!...

○ پس‌‌ْ ، به دیدارتان می‌آیم‌‌ْ تا شاید تکلیف ِ تک‌تک‌تان‌‌ْ روشن شود با زندگی !!

سوده پنج‌شنبه 28 آذر 1392 ساعت 23:20 http://taravosh.blogfa.com

]چندم؟؟!!!!

• اوّل !

○ جایزه: تقدیم با کمال احترام و افتخار
" لطفاً کادو رو جلوی حضار محترم باز نکنین، آبرومون میره سوده جان!"

...

سوده پنج‌شنبه 28 آذر 1392 ساعت 23:23 http://taravosh.blogfa.com

خیلی واقع بینانه و غمبناک بود!!

با عرض سلام و سپاس

حضورتان را گرامی میدارم͸

سوده پنج‌شنبه 28 آذر 1392 ساعت 23:26 http://taravosh.blogfa.com

متن اول پست که واقعا نگاه عمقی و سطحی رو که امروز خیلی دیده میشه خیلی خوب نشون میده...

جملات دکتر شریعتی هم که دیگه تیز و عمیق و آگاه کننده س و نیازی به گفتن راجع بهش نیست...
البته وقتی که بهش عمل کنیم..

••• سپاس از شما، بخاطر دقت و توجهی که "عنایت فرمودید" •••

به اُمید روزی که "عمل" کنیم ، که سُخن گفتن خرجی ندارد ای شاعر!... با خودمم͸

شادی جمعه 29 آذر 1392 ساعت 02:54 http://shadi-shadi.blogsky.com

پستت مثل همیشه عالی بود
معنی هزوارش رو نمیدونستم که در آخر پست خودم فهمیدم
داستان قسمت نظراتت هم خیلی عالی بود نتیجه گیرش کمی منو گیج کرد که الان ما نه جزو این دسته ایم نه اون دسته نه اینارو داشتیم نه اونارو پس الان جایگاهمون کجاست

• سلام و عرض ادب و ارادت..
.
.

ما ” آنچه هستیم ” را با ” آنچه باید باشیم ” اشتباه می‌کنیم ،
خیال می‌کنیم آنچه باید باشیم هستیم، در حالیکه آنچه هستیم نباید باشیم.

.
.
حضورت را گرامی میدارم بانو ؛ سپاس..

شادی جمعه 29 آذر 1392 ساعت 03:33 http://shadi-shadi.blogsky.com

آرامش چیست؟

نگاه به گذشته و شکر خدا.

نگاه به آینده و اعتماد به خدا.

نگاه به اطراف و جستجوی خدا.

نگاه به درون و دیدن خدا .

” لحظه هایتان سرشار از بوی خدا”

اگر خدای

خدای تو باشد

لبیک!

که از خدای من

دردی دوا نشد!...

افسانه جمعه 29 آذر 1392 ساعت 11:00 http://gtale.blogsky.com

سفیدی برف را برای روحت
سرخی انار را برای قلبت
شیرینی هندوانه را برای عشقت
وبلندی یلدا را برای زندگی قشنگت آرزومندم
پیشاپیش یلدا مبارک باد

••• فکر کن، آمده باشم، تا یلدا را تبریک گویم ات •••


تک‌سُرفه‌ای ناگاه
تنگ از کنار ِ تو.
.
.
.
آه، احساس ِ رهایی‌بخش ِ هم‌چراغی؟!

" یلدا ، دختری ست، که در شبی سرد، فسانه شد، چون درد داشت!... "
"یلدا، دستان پینه بسته ی کارگری ست، که بر سفره ی خاموش، جشن ملتی را عزادار است "
" یلدا ، کوتاه باد یلدا، اگر اینگونه شبی ست "

"باری، به تکرار، چگونه گویم ات
ــ با تک‌سُرفه‌ای ناگاه ، تنگ از کنار ِ تو ــ
که یلدای مان، مبارک ؟"

"سُهیل"

افسانه جمعه 29 آذر 1392 ساعت 11:01 http://gtale.blogsky.com

دنـــــیـــــــا :
بازی هایت را سرم درآوردی
گرفتنی ها را گرفتی
دادنی ها را ندادی
حسرت ها را کاشتی
زخم ها را زدی
دیگر بس است چون چیزی نمانده ، بگذار بخوابم …
محتاج یک خواب بی بیدارم

••• کار ما شاید این است ، که میان گل نیلوفر و قرن ، پی آواز حقیقت بدویم ... •••

باری، اگرچه هرکه به دنبال حقیقت باشد، روزی بدان خواهد رسید ، هم از آن قدر ، که نیازش مُرتفع گردد..
و اگر، حقیقت، خود کنایتی طنزآلود بود، چه کنیم ؟!

سوده جمعه 29 آذر 1392 ساعت 11:39 http://taravosh.blogfa.com

سلام آقا سهیل خیلی دوست داشتم که بیشتر از شعراتون استفاده کنم.. ولی خب فکر کنم الان دیگه باید برم..
حتما هروقت برگشتم همه شونو با اشتیاق میخونم...
براتون آرزوی موفقیت میکنم..

• سلامت باشی بانو ؛ تشکر از توجه بی نظیرتون

مهسا جمعه 29 آذر 1392 ساعت 11:51 http://www.delane.blogsky.com

سلام. خیلی قشنگ بووووود

سلام و عرض ادب بانو..
خوش آمدی به مرثیه ی غریبانه ی "بی دردان" که از درد، تنها، قلم فرسایی اش را به عاریت گرفته اند!...

نعیمه جمعه 29 آذر 1392 ساعت 20:14 http://asemanhaabi.blogfa.com

گاه که تولد دختری بیگناه مایه ی ننگ تازیان بود، آنگاه که زندگی برای دخترکان عرب ، ساعتی به طول نمی انجامید!!
نیاکان ما ،بلندترین شب سال "یلدا" شب زایش میترا الهه ی زن و الهه ی خورشید را شب زنده داری می کردند.

*پیشــاپیــش یلدایتان خجســته بــاد* *__*

سپاس͸

متقابلاً یلدایتان خجسته باد..

...........................................................................

دیر است!
به یادت نمیرسم!
به راهت بِبَرَش با خود به خاطره!
که بی تاب نشود به انتظار!

maheman جمعه 29 آذر 1392 ساعت 23:25 http://mahemansho.blogfa.com

همه چیز در زندگی تکراری می شود، جز "مهربانی"

پانی شنبه 30 آذر 1392 ساعت 10:53 http://www.tinar70.blogfa.com

تمام زندگی یعنی همین حس قشنگ با تو بودن نمیدانی با تو بود ن چه لذتی دارد.

چه جمله زیبایی ͸

اعظم حسن زاده شنبه 30 آذر 1392 ساعت 14:51

سلام
اولین حضورم بود...اون هم درشب یلدا.باید زودتر خدمت میرسیدم که خب شرمنده باید ببخشید
همه رو تقریبا خوندم ولی بدون اغراق هیچ شعری رو به اندازه ی بانو دوست ندارم
فوق العاده ست...دستاتو ها کن بذار روچشمام
سادگی زیبایی عمیقی به این شعر بخشیده که با هیچی نمیشه قیاس کرد.البته تمام اشعارفوق العاده شما این ویژگی رو داره ولی بانو کمی خاصه،هنوز دارم فکر می کنم اون صحنه ی کولی دادن چه شکلی خواهد بود
قسمت شد بازهم خدمت میرسم
یلدای شیرینی داشته باشید

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

سلام ها ، درود ها ، تقدیم بانوی شاعر و صاحب سَبک شعر معاصر..

حضورتان را بی اندازه بلنــــــــــــــــــــــــدتر از یلدای امسال، گرامی میدارم..

سپاس از این همه خوبی، که در وجودتان هست و به مهربانی، انفاق میکنید...

ممنونم از حُسن نظرتان ، به اشعار ناقابل بنده..

سپـــــــــــــــــــــــــــــــــــاس

◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘◘

شب بارانی..فروغ شنبه 30 آذر 1392 ساعت 14:51

دوستت دارم
آن قــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدر
که می ترسم از سنگینی اش
زمین بیفتــد

سلام و سپاس بانو..

ممنونم از این حضور مهربان و قشنگ..

مانا باشی و برقرار ، ای شاعر بزرگ و ماندگار

zahra شنبه 30 آذر 1392 ساعت 16:28 http://76zgh.blogfa.com

سلام من شمارو لینک کردم لطفا منو لینک کن

سلام عزیزم ، سلام خواهر خوبم..

تشکر ؛ شما هم لینک شدی "با افتخار"...

مرسی که پسندیدی وب سُهیل رو!...

پست هایی همیشه خوب منو غافلگیرم کردن این بار از طراوت جمله هایی میگم که وقتی چشمات میخوننشون بی اختیار ی لبخند میاد رو لبات و ی غم گنده راهشو کج میکنه میر گوشه دلت،همونجا ک خیلی وقته خالی و دست نخورده مونده تا . . .
پست د خترک گل فروش خیلی خیلی واقع بینانه و منطقی بود
و جمله ی توی عکس در شبانه روز

همه ی جملاتی ک شعر شد بوی سکوت میدادن سکوت دربرابر تمام ظلم هایی ک دیده میشه و بی تفاوت . . .
بوی تنهایی میدادن تنهایی هایی ک هرچی زور زدیم برطرفشون کنیم یا حداقل کمتر فکرتون بهش مشغول شه نشد
حرفی نیس!!

اینم کامنت طولانی من بعد برگشتنم :دی
چقد دوری از "اینجا" برام ارامش داشت،قکر نمی کردم اینجوری بشه

از انیجا:از فضای مجازی!

• چقدر خوب و زیبا نوشتی احساستو ژاله جان..

سلام عزیز ؛ خوش آمدی دوباره به اینجا

ناراحت هیچی نباش، چون میگذره!...

سپاس

سُهیل یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 15:47 http://TitBit.BlogSky.com

✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧

[ هرکسی را، نه بدان‌گونه که هست‌‌ْ احساسش می‌کنند، بدان‌گونه که احساسش می‌کنند، هست. ]

”دکتر علی شریعتی‌“

✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧✦✧

• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •
نمیدانم چرا امــــــــروز ، "بلاگفـــــا" ، ــ لاأقل، به شیوه ای که من به اینترنت متصل هستم ــ ، مسدود است!...
• • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • • •

سمانه نوری " میتـرا " یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 16:55 http://samanehnouri.ir

سلام شاعر

واژه به واژه ی این شعرتان دنیاست

بابت این احساس بهتون تبریک می گم

• سلام و عرض ادب بانوی شاعر و مهربان..

تشکر بابت تشریف فرمایی شما، بزرگوار "به این خاکستری ـه درگیر من(وبلاگ ناقابل ام)"..
قدوم مبارکتان را، روی چشمانم گذاردید و بسیار خُرسندم از آشنایی با شما و اندیشه های لطیفی که در اشعار وزینتان هویداست..

سپاس بانو

درووووووووووووووووووود
اول من یه دعوا بکنم بعد نظرمو درباره شعرت میگم
نعیمه و ژاله میکشمتوووووووووووووووووووووووووون
اصن وب من نیایدها
واسه خودم الکی پست میزارم
نعیمه خانم دارم برات
دختر دایی هم دختر داییای قدیم

+ و سپس پست شما
چون همیشه زیبا و مفهومی بود
براووووووووووو
خیلی قشنگ و عمیق بود
خوشمان آمد

+ نرود داغ جهان از یادم
بنما رخ که دگر فریادم
از جهان و بشریت بگذر
تا شوی شیخ و دهی بر بادم

• دعواهاتونو پشت در "میذاشتین" بعد تشریف میاوردین بانو..

سلام و سپاس از حضورتون ؛ خیلی لطف داشتین ؛ مرسی

بلاگفا باز نمیشه و تنها جایی که ما میتوانستیم حضور یابیم اینجا بود
باشد که رستگار گردیم

͸


گفته بودم دیگه!...


الان دعوا کردم اصن آروم شدم

اینو برای الهام تایید کنین!مرسی

لی جونم بخشبید خب
اخه ی جریاناتی بود مجبور شدم همینجا کامنت بذارم

وبت اومدم ولی کامنت نذاشتم ژینوس جای من دیگه خوبه ک!

خواهش میکنم.. تأیید شد

مریم یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 22:48 http://mmaryam.loxblog.com/

نکند فکر کنی در دل من یاد تـــو نیست...


گوش کن نبض دلم، زمزمه اش با تــــو یکیست!!!

بسیار عالی و زیبا بود....

سلام و سپاس از حضورت بانو..

تشکر

تنها یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 23:23 http://AzadeeMan.blogfa.com

درود مرد جوان ... امیدوار همیشه خوبو خندان باشید !

حرفهایم را تعبیر میکنند...
سکوتم را تفسیر!
دیروزم را فراموش ...
فردایم را پیشگویی!
به نبودنم مشکوکند...
در بودنم مُردَد !
از هیچ گلایه میسازند...
از همه چیز بهانه !

من...
کجای این نمایشم...!؟


تاخیرمو ببخشید بخاطر کم بودن حجم نتم نمیتونستم بیام و نظر بذارم ... امیدوارم ببخشید که نظرتونو دیر جواب میدم ... با نظری که گذاشته بودید موافقم البته الان نمیتونم نه اینکه نخوام .. من تا پایان دبیرستانم همیشه این جز اعتقاداتم بود که بزن بر طبل بی عاری که ان هم عالمی دارد که حالا دکتر شریعتی به نحوه دیگه حرفتشونو بیان کردن ..واقعا هم عالم دیگه ای داره حداقل از زندگی لذت میبری ...رااستش با نوشتن نمیشه چیزیو بیان کرد و اینه که تو گفتن قاصرم ببخشید که نمیتونم خوب صحبت کنم ...
............
درباره پستتون تنها میتونم بگم واقعا ممنون ازتون
...........
همیشه موفق و خوشبخت باشید
بدرود

درود بانو..

اینکه دعوت منو پذیرفتید و افتخار دادید، از حضور مهربانتون بهره مند شوم، خدا را شاکرم..

........................................

سپاس از این صبوری، که در بحث مرتبط با "سُخن گوهربار دکتر شریعتی" نظرتون رو بیان فرمودید ؛ بهره مند شدم از دیدگاه شما و مانند همیشه، آموختم از محضرتون..

......................................

سپاس از حُسن نظرتان بانو..

مؤید باشید و پیروز

تنها یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 23:24 http://AzadeeMan.blogfa.com

آن به که در این زمانه کم گیری دوست
با اهل زمانه صحبت از دور نکوست
آنکس که به جملگی ترا تکیه بر اوست
چون چشم خرد باز کنی دشمنت اوست

• أحسنت..

تشکر تشکر ؛ ممنونم از این دوبیت پُر مغز و حکیمانه..

تنها یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 23:25 http://AzadeeMan.blogfa.com

الهی قمشه ای: هــمـانـطـورکــه خــوردن شــراب حــرام اســت ، خــوردن غــصـه هــم حـــرام اســت و خـــوردن هـیـچ چــیـز مــثـل خــوردن غــصـه حــرام نــیـسـت ...
اگـر مــا فـهـمیدیــم کــه جـهان دار عــالم اوســت دیــگـر چـه غصــه ای بــایـد بخـــوریـم ؟

چه دیدگاه ساده و پاکی ست

آموختم..

تشکر

تنها یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 23:25 http://AzadeeMan.blogfa.com

آدمهای حسود
پشت سرم شایعه ساختند
آدمهای بیکار
پخشش کردند
آدمهای ساده لوح
باورش کردند!

...


از جمله حقایق تلخ زندگی ست..

تنها یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 23:26 http://AzadeeMan.blogfa.com

زمستان سردی بود برف و بوران ھمہ جا را فرا گرفتہ بود .کلاغ بیچاره نگران گرسنگی جوجه هایش ،هرجا رفت غذایی نیافت،از گوشت تن خود می کند و به جوجه هایش میداد،تا زمستان گذشت و کلاغ مرد.
جوجه هایش گفتن : خوب شد مرد! ،خسته شدیم از این غذای تکراری... .
آری این است واقعیت تلخ روزگار ما!

وای بر فرزندان آدم!...

تنها یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 23:29 http://AzadeeMan.blogfa.com

صدفی به صدف مجاورش گفت:

در درونم درد بزرگی احساس میکنم ،

دردی سنگین که سخت مرا می رنجاند.

صدف دیگر با راحتی و تکبر گفت:

ستایش از آن آسمان ها و دریاهاست.

من در درونم هیچ دردی احساس نمیکنم.

ظاهر و باطنم خوب و سلامت است.

در همان لحظه خرچنگ آبی از کنارشان عبور کرد و سخنانشان را شنید.

به آن که ظاهر و باطنش خوب و سلامت بود گفت:

آری ! تو خوب و سلامت هستی اما دردی که همسایه ات در درونش احساس میکند مرواریدی است که زیبایی آن بی حد و اندازه است.

مروارید از کتاب سرگشته
جبران خلیل جبران

ممنونم

تنها یکشنبه 1 دی 1392 ساعت 23:30 http://AzadeeMan.blogfa.com

دو مرد در کنار دریاچه ای مشغول ماهیگیری بودند . یکی از آنها ماهیگیر با تجربه و ماهری بود اما دیگری ماهیگیری نمی دانست .
هر بار که مرد با تجربه یک ماهی بزرگ می گرفت ، آنرا در ظرف یخی که در کنار دستش بود می انداخت تا ماهی ها تازه بمانند ، اما دیگری به محض گرفتن یک ماهی بزرگ آنرا به دریا پرتاب می کرد .
ماهیگیر با تجربه از اینکه می دید آن مرد چگونه ماهی را از دست می دهد بسیار متعجب بود . لذا پس از مدتی از او پرسید :
- چرا ماهی های به این بزرگی را به دریا پرت می کنی ؟
مرد جواب داد : آخر تابه من کوچک است !


گاهی ما نیز همانند همان مرد ، شانس های بزرگ ، شغل های بزرگ ، رویاهای بزرگ و فرصت های بزرگی را که خداوند به ما ارزانی می دارد را قبول نمی کنیم . چون ایمانمان کم است .

ما به یک مرد که تنها نیازش تهیه یک تابه بزرگتر بود می خندیم ، اما نمی دانیم که تنها نیاز ما نیز ، آنست که ایمانمان را افزایش دهیم .

خداوند هیچگاه چیزی را که شایسته آن نباشی به تو نمی دهد .

این بدان معناست که با اعتماد به نفس کامل از آنچه خداوند بر سر راهت قرار می دهد استفاده کنی .
هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست .


به یاد داشته باش :
به خدایت نگو که چقدر مشکلاتت بزرگ است ،
به مشکلاتت بگو که چقدر خدایت بزرگ است .

◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘

درود بر شما ؛ چقدر حکایت آموزنده و بزرگی ست.. ؛ ممنونم از شما

◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘ ◘

متشکر ازاون کامنتی ک دادین
لطف هایی ک کردین رو هیچوقت فراموش نمیکنم

سلام و سپاس..

شعر زیبایی از شما خواندم، تبریـــــــــــــــــــــــــــــک

تنها دوشنبه 2 دی 1392 ساعت 13:16 http://AzadeeMan.blogfa.com

سلام اقا سهیل
((به خیال‌ام‌‌ْ
سردی ِ حسِّ دل‌ات ‌‌ْ
گاه و بی‌گاه ‌‌ْ
از این‌‌ْ فاصله‌ها ست ‌‌ْ!...
باز‌‌ْ هر اشک ِ فرو ریخته ‌‌ْ از چشم ِ سیاه‌ات ‌‌ْ
ز ِ همین‌‌ْ خاطره‌ها ست‌‌ْ ؟!
" خط بطلان ‌‌ْ بکشم‌‌ْ
به تن ِ سرد ِ زمین‌‌ْ
که میان ِ تو و دلتنگی ِ شب‌‌ْ
چه پریشان‌‌ْ پیدا ست ‌‌ْ ؟ ))
بخاطر متن زیباتون بسیار زیاد ممنونم ...
نمیدونید چقدر این متن به دلم نشسته !
سپاس مرد جوان

عرض سلام و ادب و احترام..

••• خیلی خوشحالم کردید بانو ؛ چرا که خوشحال شدم از خوشحالی شما -بی ریا و خالصانه- •••

سپاس از شما بانو

تنها دوشنبه 2 دی 1392 ساعت 13:20 http://AzadeeMan.blogfa.com

ریشه‌ی اعتقاد از آن جا خشک می‌شود که بخواهند
تحمیلش کنند...

...

تنها دوشنبه 2 دی 1392 ساعت 13:22 http://AzadeeMan.blogfa.com

نذار ابهت هیچ آدم خبره ای تو رو بگیره.

اون ابهت می گه که: "دوست عزیز، من بیست ساله که این کارمه!"

آدم ممکنه کاری رو بیست سال تموم هم غلط انجام بده.

••• متوجه شدم ؛ متوجه اینکه ... باید چگونه باشم •••

ممنونم از این نصیحت سازنده و خوب ...

اول شدی:دی

ی پیشنهاد داشتم ک یکم دو دل هستم ک بگم یا نه!!

فعلا محض برانگیختن حس کنجکاوی ( ک توو خونمه)

فقط همینو بدونین

چی میگه ؟

͸ ͸

مادر دوشنبه 2 دی 1392 ساعت 16:15 http://dokhtaranepaeiz.blogfa.com

به امید آنکه روزی فضای مه آلودی که بشریت را احاطه کرده در ورای اندیشه های سبز نیک سیرتان ،صاف و پاک گردد

درود بانو..

آمین

^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

• اگر پیاده هم شده‌ای سفر کن ، در ماندن می‌پوسی.
”دکتر علی شریعتی‌“

اوه 6 نفر انلاین!!!!!!!!!

• مهربانی جاده ای است که هر چه پیش می روند ، خطرناک تر می گردد!...

"دکتر علی شریعتی"

خوش آمدی ، به میهمانی ... به مهربانی

ژالـــــــ❤ــه رخ سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 14:25 /http://bsalamati6.blogfa.com/

titbit ینی چی؟

| با سپاس از سؤال خاص تو |

• معنای دقیق و دلیل نامگذاری این تارنما ، با کلمه ی کمتر مستعمل لاتین (TiTBiT) : شایعات ؛ اراجیف !

امّا دلیل اصلی گزینش این کلمه و نام گذاری(وبلاگ شخصی ام)، در این توضیح و"ترجمه" است:
" لقمه خوشمزه -یا- تکه لذیذ و باب دندان. "

" هدف |اختصار و کوتاهی یک واژه| بود، از میان واژه واژگان مختلف. "

.....................................................................................................................................................
• نکته: هدف در ایتدا، گم و نامشخص بود "شاید!" ؛ جهتی نو "بمانند نفسی تازه و گرم"، گرفت و حالا که انگاری "شعر" شد.
.....................................................................................................................................................

مریم سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 17:49 http://sooskesiah.blogsky.com/

سلام
شعرات منو به یه افکار دیگه ای میبرن که اصلا نمیدونم چیه فقط میدونم افکاری که هیچ وقت بهشون فکر نکردم...!(من باز قاطی کردم ولی خب حسمه دیگه!!!!)
عکسی که گذاشتی رو خیلی دوس دارم!

• سلام..

افکار من ͸
چه تضادی ست ؛ از افکارم سُخن گفتن، به قلم افکارم !...

سپاس ؛ از "یک لحظه مکث" تو ()..

افسانه سه‌شنبه 3 دی 1392 ساعت 19:12 http://gtale.blogsky.com

وقتی کسی نیست
که به دادت برسه
داد نزن
شاید از سکوتت بفهمند
که چقدر درد و غم تو وجودته !!!

سکوت من

پله پله شد

که اینگونه خمیده است قامتم

زیر سنگینی "آوراه نافهمی شان" !...

• اما، باز سکوت و من ، همدیگر را دلداری میدهیم ،

در ظلمات مطلق نابینایی

زیر بار سنگین تنهایی

چه ساعتی ست ؟ ــ از ذهن ات میگذرد ــ ...

بخاطرتو چهارشنبه 4 دی 1392 ساعت 14:38 http://bekhater-2.blogfa.com

نـــه اینـــکــه نَــخوامــااااا

ولی واقعا در توانَــم نیست بعضیارو آدَم حـــســاب کنــم..!


بعد از یه مدت کوتاه بخاطر تو بروز شد....[گل]

♦ زمان در شهر شما، چگونه میگذرد ؟

اینجا ساعت را که نگاه میکنی:

ثانیه از پس ثانیه

به شتاب میگذرد

به ساعتی که تو اکنون به چه فکر میکنی "قسم"!...

••• سعادتی دوباره دست داد، اندیشه ات، لحظه ای، بی قرارم کند. •••

بخاطرتو پنج‌شنبه 5 دی 1392 ساعت 10:39 http://bekhater-2.blogfa.com

ذهنم آشفته،

خواب هایم پریشان،

خنده هایم فتوشاپی،

درد و دل هایم با دیوار فیسبوکــــ و وبلاگـــــــ !

میزان همدردی ها هم با لایکـــ و کامنتــــــ !!!

وتکرار پشتـــــ تکرار....

گفتی تکرار ͸

• به فرسایشی را ماند ـ تکرار ـ همانگونه که من و ما
دوره میکنیم شب را
و روز را
هنوز را ...

سلام و سپاس از حضورت ، ای مهربان

پانی پنج‌شنبه 5 دی 1392 ساعت 15:15 http://www.tinar70.blogfa.com

ممنونم که هستی گاهی شانه ات تنها تکیه گاه امنی میشود که هق هق هایم را به آن میسپارم!!!

چاکرتیم خانومی.. شما لطف داری (من که خیلی خیلی کم پیدام این روزا!)

شادی پنج‌شنبه 5 دی 1392 ساعت 19:37 http://shadi-shadi.blogsky.com

کاش باز هم معلمی بود و انشایی میخواست…
"روزگارت را چگونه میگذرانی؟"
دلم

سلام بانو..

یادم باشه به وبتون سر بزنم

ژالـــــــ❤ــه رخ پنج‌شنبه 5 دی 1392 ساعت 21:50 /http://bsalamati6.blogfa.com/

خلی کم میای تن نسبت ب قبل
فک کنم درگیر اون موضوعی ک بهم گفته بودی هان؟

موفق باشی:))

••• آره ، کم و بیش.. درگیر همونیم (دغدغه های زندگی!...)

خیلی حسِّش نیست خلاصه، گشتن توو نت، این روزها ...

ممنونم که یاد من بودی..

سُهیل هدایت پنج‌شنبه 3 بهمن 1392 ساعت 12:05 http://TitBit.BlogSky.com

• استوار ماندن و زیر هر باری نرفتن ، دین من است.

” دکتر علی شریعتی “

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد