یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“
یک لحظه مکث

یک لحظه مکث

”چشم بر بندید بر من یـا مرا بیابید اگر می‌بینید“

↜ حجم‌ام‌‌ْ زِ خسته پُر است !...


آنگاه که در سکوت ِ رازآلود ِ شب‌‌ْ

نشانه‌ها بسیار‌‌ْ یافتم ؛...

یک چشم ِ مَست

نیافتم‌‌ْ :

غیر از‌‌ْ چرای ِ برهنه‌گی ‌‌ْ،

جز‌‌ْ وقف ِ در وَرای ِ بی‌سَروسامان ِ هرزه‌گی ‌‌ْ،

رو سوی ِ تازه‌گی ‌‌ْ،

سُخن از زنده‌گی کند !...


افسوس!

کزین خاک‌آلوده‌گان ِ خنیاگر ،

وین اندیشه‌های ِ پوسیده‌شان‌‌ْ ، که خواب‌آور ‌‌ْ،

شرمباری‌ست که می‌خوانم‌‌ْ ؛...


تا رأس ِ صبح ِ تاریک وُ روشن ِ مرگ ِ زندگی ‌‌ْ

بنگر چُنان ‌‌ْ ؛

که لَختی نمانده است !...


وَز اندرون ِ حضیض ِ تابوت ِ زندگی ‌‌ْ

چون گویم‌ات‌‌ْ که بیاندیش‌‌ْ ؛

رازی‌ست‌‌ْ زنده‌گی‌‌ْ !...


ـــ تو‌‌ْ تا همیشه‌‌ْ جاودانه می‌مانی‌‌ْ !

گر‌‌ْ مَرگ ِ نزدیک ِ خویش ‌‌ْ ،

می‌دانی‌‌ْ !...


من‌‌ْ ؛

چون تا همیشه‌‌ْ ،

هیچ‌‌ْ ؛

می‌مانم‌‌ْ !

مرگ ِ نزدیک ِ خویش ،

ـ با تو ـ

می‌خوانم‌‌ْ !! ـــ


آنگاه که نه گریستنی باشد ‌‌ْ ،

برای ِ این قوم ِ بی‌خبر از تثویب ‌‌ْ• !

وَ نه پنداری‌‌ْ ،

اندر گمان ِ این سیل ِ خفته‌بیداران !

بسی‌‌ْ غم‌افزا ست ؛...

روایت ِ

این

سرگذشت ِ

تکراری‌‌ْ !!

.
.
.

آه ‌‌ْ . . .

ماتم ِ این خفته‌گان ِ خموش ‌‌ْ

پایان نیابَد زین دفتر ِ چموش ‌‌ْ ؛...


من ‌‌ْ سنگ بودم وُ آسیاب شدم ‌‌ْ

ننگر چُنین به دیده‌ی ِ مِنّت ‌‌ْ ،

در دو چشم ِ من‌‌ْ ؛

من‌‌ْ راز بودم وُ اینگونه فاش شدم ‌‌ْ !!


حجم‌ام‌‌ْ ز ِ خسته پُر است !...

مَرهمی بِنه بر دل ‌‌ْ ؛

بین!

رفته رفته به زوال می‌رَوَم هر دَم ؟...

.
.
.

این خواب‌رفته‌گان ِ سیاه‌طینت ِ پلیدکار ‌‌ْ

آخر‌‌ْ مرا ز ِ نفس‌‌ْ بی‌نفس کنند !!


افسوس وُ آه وُ اندوه وُ گریه‌هاست‌‌ْ

تنها ‌‌ْ سیاه‌یادگار ِ مانده‌‌ْ به خاموش‌دخمه‌ها !...


✦    ✦    ✦   ❃   ✦    ✦    ✦

✩ حسرت :


دریغا ؛

دریغ !...

کاش دست‌هایم ،

بوی ِ حسرت نمی‌دادند ؛

تا می‌فشاندم هر دَم

عشق‌دانه‌های ِ مُحبّت را

بر پهنه‌ی ِ اُفق ؛

بی‌دریغ !...



✪ ✪ ✪ ✪ ✪ ✪ ✪  سُهیل‌هدایت  ✪ ✪ ✪ ✪ ✪ ✪ ✪

پاورقی:

• «تثویب»: مصدر باب تفعیل از ریشه «ث ـ و ـ ب» به معنای بازگشت است.



نظرات 20 + ارسال نظر
سُهیل هدایت پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 14:52 http://TitBit.BlogSky.com

◗ آفتاب ِ خسته !...


دیوار و بُن‌بستی میان ِ ماست
وَر نه من و تو یک صدا هستیم !...
ای هم‌قفس آن‌روز امروز است
فریاد بر آوَر ، که نشکستیم !!...

یاران ِ شبگرد ِ هزاران رنگ
پیوسته در تسخیر ِ خورشیدند ؛
در نور پنهان نیست ؛ پیدا کن
اینان که در پیکار ِ خورشیدند !!...

از نور ، بگریزند آنان کز
این سایه‌های ِ خسته می‌خیزند
حائل میان ِ ماست بُن‌بستی
با سایه‌روشن‌ها که می‌ریزند !...

خورشید ِ جعلی تا فراسوی ِ
افکار ِ ما ، هر روز می‌تابد
لعنت بر آن شب‌های ِ پُر تکرار
شمعی که جای ِ ماه می‌تابد !!

پیوسته در اندوه می‌خواهند
ما باور ِ خود را به سمتی کج ...
هم آنچنان پیچیم وُ خر مانیم
تا مانَد از خورشید، طرحی کج !...

نه اینچنین در خواب‌ماندن بس
در بی‌زمانی زنده‌بودن بس
اینان که خود از نور می‌ترسند
پس ما وُ این ظلمت‌نشینی بس !...

وَز یک نگاه ِ ژرف ِ بی‌ارزش
باری شود سیماب‌دل جوشید ؛...
وَز یک فروزان روشنای ِ دور
شاید تواند جنبشی پاشید !...

◗ ای آفتاب ِ خسته از دیروز !...

بنگر فراسوی ِ همین بُن‌بست
آسوده . . . این بنیان فرو ریزد
نوح‌ام نباید زین چنین سدّی
موسی ِ عمران‌وار بگریزد !...

◗ امروز ، هر اندیشه‌ورزی را
از یک طلوع ِ سبز ، باکی نیست !...

بُگشای روزن‌های ِ مسدودت
ای بی‌ستاره ، بی‌فروغ از مِهر
آنان که رسوای ِ زمین هستند
زَن باطل‌السحری بر این مُشکل

لبخند ِ تلخ‌ات را نشاید دید
یا سیل ِ اشک وُ بغض ِ مسدودت ...
روز از تو می‌باید شدن هر شب
با نور ِ عشق وُ شادی افروزت ...

آن دست‌های ِ خالی از نفرت
اکنون به سمت ِ آسمان رو کن !
من خوب می‌دانم چه باید خواست
تو خوب می‌دانی چه می‌خواهم ...

✦ ✦ ✦ ◗ ✦ ✦ ✦

✛ پی‌نوشت ِ خیس:

ای شاعران ِ سپید !
اعجاز ممکن است ؟...
زین روشنای ِ بعید !

آن‌دم که روزن ِ نیلگون ِ آسمان
نگشوده رُخ ...
هرگز نمی‌فروزد
از اندرون ِ خانه‌ی ِ خاموش
پُر فروغ
کوچک چراغی
گرم ِ تسلای ِ واپسین !...

آن‌دم که زیر ِ یوغ ِ سیاه ِ آسمان
ابری ببارد از غم ِ جانسوز ِ شعله‌ای ؛...
نفرین ِ زنده‌گان ِ سیاه‌بخت را
جز مُرده‌گان ،
کِه تواند شنفتن‌اش ؟...

اکنون طلوع کن ؛
ناگاه ...
برین سیاهی ِ ژرف ؛
بدان‌که چیره گشته پلک ِ بسته‌ی ِ شب
بر آستان ِ دَرَت !...

بتاب !
بر تن ِ ویرانه گرم‌تر بتاب ...
که زنده‌گان ِ سیاه‌بخت‌اش از غروب پُرَند !
وَ خفته‌گان ِ به گورش، ز ِ مُرده‌بودن شاد !!

✪ ✪ ✪ ✪ ✪ ✪ ✪ سُهیل‌هدایت ✪ ✪ ✪ ✪ ✪ ✪ ✪

زهره سادات پنج‌شنبه 22 خرداد 1393 ساعت 20:26 http://mahfele-khial.blogsky.com

سلام و درود
امیدوارم روزگار بر وفق مراد باشه
به روزم بعد از مدتها
روزاتون عسل

سلام ...
مهمان وبتون بودم بانو ::::::ببخشید نتونستم نظر بذارم! :::::::

شنبه: 24خرداد

اورسجی جمعه 23 خرداد 1393 ساعت 09:20

لبخند بزن
چشمانت را سرمه بکش
خدا را صدا کن
تا فرصت دیگر
لبخند بزن
















سلام
روزگارت خوش
قلمت سبز
مهرت تابنده

سلامت باشید اُستاد مهربانم

منصوره شنبه 24 خرداد 1393 ساعت 23:18 http://fantastic-love-web.blogsky.com

salam soheil khobi?delam kheily geefte kash zendegi hamishe bar vefghe morad bod kash mmishod dele kasio nashkonim va tanhash nazarim

سلام ... ببخشید که دیر جواب دادم به پی.ام هاتون .... اُمیدوار باش ، ، لبخند عشق بزن ! زندگی همینه دیگه ...

پَستی و بلندی داره فراووون ،،،گرچه پَستی هاش همیشه سهم ماست!! ــ مُرغ همسایه ام غازه !! ـــ

برات سلامتی آرزو میکنم

mahsa پنج‌شنبه 29 خرداد 1393 ساعت 16:16 http://www.khaterehyemobham.blogfa.com

سلام آقا سهیل...
مث همیشه عالی بود...
منم آپم...انقد شما سر نمیزنین نا امید میام وبتون

شرمنده ی شما و همه ی عزیزانم هستم ... بخدا فرصت دست نمیده ... همینکه یه "آپ کنم" صدبار شکر خدا میکنم

بارون احساس شنبه 31 خرداد 1393 ساعت 03:26 http://www.sersem.blogfa.com

درود

زیبا بودند و دلنشین

ماری یکشنبه 1 تیر 1393 ساعت 16:27 http://delltangihayemari.blogfa.com

سلام
ای بابا!!!!!
باز که غیب شدی؟؟
کجارفتی تو؟؟

• من سُهیل ام ... سُهیل یعنی ستاره ای که هر سال ،،،،، فقط یکبار میشه دیدش !! ......باز من ماهی یکبار پیدام میشه ؛؛ جای شکر باقی ـــه

م.حسین ناطقی جمعه 6 تیر 1393 ساعت 04:14 http://taranomekhial-b.blogfa.com/

سلام سهیل جان
امیدوارم همیشه بتابی..
تو سایت شعر نو دیدمت شور بختانه نتونستم پست آخرتو پیدا کنم و کامنت ارادت بذارم .
دعوتی به خواندن و نقد با : معبر لاک پشت به روزم
بیا

خواندم ات مهربانم .... ببخشید اگر فرصتی نیست تا بیشتر محضر مبارکتان باشم .... بر من خُرده مگیرید که سخت مشغول دست و پنجه نرم کردن ام ،،،برای در آوردن یک لقمه نان بیشتر

arin2013 شنبه 7 تیر 1393 ساعت 16:30 http://arin2013.blogfa.com

هرگز فراموش نکن که

هر چه رخ دهد همواره در آغوش خدا هستی

م.حسین ناطقی سه‌شنبه 10 تیر 1393 ساعت 11:05 http://taranomekhial-b.blogfa.com/

سهیل عزیز لذت بردم چقدر زیبا بود هر سه تا شعرت...
آفتاب خسته ات هم به جا طلوع کرده
امروز ، هر اندیشه‌ورزی را
از یک طلوع ِ سبز ، باکی نیست !...

سپاس شــاعر بزرگوارم

اورسجی جمعه 13 تیر 1393 ساعت 18:37

سایه های بی سر
حرفها بی حساب
بی رقمی اعداد
قلمهای بی جوهر
















سلام
همیشه پر از برکت عشق
قلمت سبز و
شاد و خرم باشید

درود بر اُستاد ... لطفتان همیشه چون سایه ای دلپسند بر این همیشه غایب بوده ....

از حضرت عالی ، از صمیم قلب ممنونم بخاطر ، حضور سبزتان

azam hasanzade دوشنبه 16 تیر 1393 ساعت 09:07 http://havalitanhai.blogsky.com/

سلام جناب هدایت
خوشحالم بعد از مدتها بازهم تونستم مهمونتون بشم
مشغله های تحصیلم انقدر زیاد بود که مجبور به خداحافظی از دنیای مجازی شده بودم

این شعر فوق العاده بود و وای از این حسرت
چقدر زیبا بود
خارق العاده بود وبی نظیر
واقعا لذت بردم از چندین بار خوندنش
شما شاعر فوق العاده ای هستید
دوباره مثل سابق بیش از اینها ازتون خواهم خواند

ضمنا من به اسم نگار تو وبلاگی که آدرسش هست فعالیت دارم و به جای شعرنو تو همین وبلاگ نوشته هامو به اشتراک میذارم...خوشحال میشم از حضورتون
ممنونم

سلام ...

بانوی شاعر ، خیلی خوشحالم کردید ؛ ممنونم از نظرتون.

چشم ،، مرسی خبرم کردید ،،، میهمان کوچکی خواهم بود ، میان میهمانان بزرگتان ... به مهربانی

ماری سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 04:44 http://delltangihayemari.blogfa.com

اه
کجارفتی باز؟؟؟؟؟؟
ای بابا!!

آجی جون ، بأخشید که ، بی وفا شدم

حسین سه‌شنبه 17 تیر 1393 ساعت 09:04 http://www.myimmortalbeloved.blogsky.com

با سلام
یه خواهشی ازتون داشتم. همونطور که میدونید شادی خانم (وبلاگ دلخسته )‌ رفتن مکه و چند روز دیگه برمیگردن. اگه اشکالی نداره میخواستم ازتون بخوام همراه با بقیه دوستان اونروز یه پست مثل حالت پلاکارد تبریک که میزنن برای تبریک به ایشون بزنید. اگه موافق بودید بهم خبر بدین تا روز برگشتشون رو بهتون خبربدم.
ممنونم
حسین

نادم چهارشنبه 18 تیر 1393 ساعت 21:08 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

قلبم بوی کافور میدهد ! شب به شب … مرده شور یکی از آرزوهایم را ... غسل میدهد و کفن میکند!

زنده باشی دوست همیشه خوبم ... خبر از شادی بده ،،، غم خوردن دمار از روزگارمون در آورده عزیزم

حتی اگر،

باران بشوی!

و بخواهی عاشقانه بباری...

هستند کسانی که،

چتر به دست می‏گیرند،

و تو را نمی‏خواهند!

مرضیه شنبه 21 تیر 1393 ساعت 07:58 http://biitafavot.blogfa.com

✓ﺣﺎﻟَـــــــﻢ ﺑِــــﻬﻢ ﻣﯿــــﺨــﻮﺭﻩ
ﺍﺯ ﺣﺎﻟَــــــــﻢ ✓
ヅﻭﻗـــﺘﯽ ﮐﻪ هــَــمــه ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨــن
ﺷـﺎﺩَﻣــﻮヅ
✘ﻓﻘـــَـﻂ ﺗﻮ ﺧَـﻠﻮَﺕ ﻣﯿﭙﯿــﭽﻪ
ﺻِﺪﺍی ﻧﺎﻟَـــــــم✘

قدیما برا اومدن به وبم کلاس نمیذاشتی
منتظرتم

سپاس بانو ...

سُهیل دیگه ، اون سُهیل قدیم آ نیست شاید

آقای شاعر شعر جدید نمیذاری؟این خیلی ناامیدانه س عنوان و عکسش

چشم ،،، اومدم که بذارم دیگه ؛؛؛ گاهی اگه شعری ندارم اینجا ، به وبسایت شعر نو سری بزنید

ماری یکشنبه 29 تیر 1393 ساعت 14:48 http://delltangihayemari.blogfa.com

سلام
چه عجب قدم رنجه فرمودید
شعر نو هم فقط کاربرا میتونن کامنت بزارن دیگه واسه چی بیایم؟

سلام ... آجی ــه خوبم ...

اونجا ک سر میزنم خواستم لوگوشو بذارم وبم نشد

شعر نو ؟...

نمیخواد ژاله ؛؛؛ یه وقت مشهور میشم ، سخت میشه پیدام کنی نا !؟!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد